مدیران اثربخش، منابع سخت جایگزین شرکتها هستند. منابعی که ابزار مهمی برای حرکت در مسیر چشم انداز استراتژیک، دستیابی به اهداف کلیدی و بلند مدت و پیروزی در بازار هستند.
اما مدیر اثربخش، به دنیا نمیآید؛ بلکه ساخته میشود. فرآیند تبدیل شدن به یک مدیر اثربخش بسیار زمانبر و انرژیبر است و البته معلوم هم نیست نتیجه چگونه از آب در بیاید.
بعد از چند مدتی که از نوشتن دور بودم، به ذهنم افتاد که این مطلب را منتشر کنم. مطلبی که ایده آن در حین نوشتن یک طرح توجیهی برای پروژه توسعه مدیران یک شرکت، به ذهنم افتاد.

مدل مینتزبرگ و فایول برای مدیران ایدهآل
هنری مینتزبرگ به تاسی از هنری فایول، وظایف و فعالیتهای یک مدیر ایده آل را به صورت زیر برمیشمارد:
برنامه ریزی
سازماندهی
به کار گیری و هدایت
کنترل و پایش
پس بدیهی است هر مهارتی که به انجام اثربخشتر وظایف مدیر کمک کند، مهارتی الزامی در مسیر تبدیل شدن به یک مدیر اثربخش و ارزش آفرین خواهد بود.
مدیریت زمان: برای استفاده صحیح از زمان و اولویت بندی کارها. اگر شبانه روز ۳۰ ساعت هم بود، مدیران به تمامی کارهای خود نمیرسیدند. مدیر باید بتواند اولویت بندی کند و بهترین استفاده ممکن را از زمان (منبعی تجدید ناپذیر) داشته باشد. مهارت مدیریت زمان برای انجام تمامی وظایف مدیر، الزامی است.
تفکر سیستمی: برای دید کل نگرانه، شناخت ارتباط اجزای سیستم یک کسب و کار و به طور کلی اتخاذ تصمیمات و حل ریشهای و سیستمی مسائل و حتی جلوگیری از ایجاد بستر بروز مسائل تکراری. این مهارت نیز چون از جنس تفکر است، تقویت آن در تمامی مراحل به مدیران کمک میکند.
تفکر استراتژیک
کار تیمی
مبانی مدیریت پروژه
منابع انسانی برای مدیران غیر منابع انسانی
رفتار سازمانی و آیین رفتار حرفهای
تعامل و گفتگوهای دشوار و مدیریت تعارض
مدیر در نقش رهیار
تصمیم گیری و مهارت حل مسئله
شناخت سیستمهای کنترل مدیریت و تدوین شاخصهای کلیدی عملکرد
مهارت گزارش نویسی مدیریتی
در زمینههای فوق منابع متنوعی و دورههای آموزشی بسیاری موجود است. سبک یادگیری من عموما شرکت در دورههای آموزشی نیست. بلکه اغلب با مطالعه و خودیادگیری کتابهای معتبر حوزههای فوق و انتخاب ۲ الی ۵ کتاب برای تقویت هر مهارت، کار را آهسته و پیوسته پیش میبرم.
پیشنهاد مطالعه
تواضع مدیریتی | پارادوکس مدیریتی