در هر زمینهای که فعالیت کنیم، دوره آموزشی برای تسلط بر شاخه یا حوزهای از آن وجود دارد. این دورههای آموزشی اغلب، کسب تخصص در کمترین زمان و آسانترین روش ممکن را نوید میدهند. هرکدام از آنها خود را جامعترین مینامد. برخی از مدرسین این دورهها خود را استاد مینامند. در این مطلب میخواهیم در حاشیه دورههای آموزشی بخصوص تخصص دیجیتال مارکیتینگ بحث کنیم.
تنبلی و رابطه آن با دوره آموزشی خواهی (دوستی) ما
اغلب افرادی که میخواهند وارد حوزه خاصی شوند (بخصوص در ایران)، مستقیم میروند سراغ دورههای آموزشی مرتبط. اما در تمام دنیا، استفاده از کتاب برای ورود به یک حوزه و تسلط در آن، راهی ثابت شده و امتحان پس داده است. اما مطالعه کتاب و فکر کردن در مورد مباحث آموزشی آن کار هر کسی نیست. اصولا فکر کردن سختترین کار دنیاست. اغلب ابداعات و اختراعات قرن اخیر بشریت در راستای راحتتر کردن کارها و جلوگیری از تفکر انسان بوده است.
کلید ورود به یک حوزه خاص، کتابهای مرجع آن حوزه است. اغلب افرادی که وارد حوزه دیجیتال مارکیتنیگ میشوند، به خود زحمت نمیدهند تا چهار تا کتاب مرجع این حوزه را مطالعه کنند و در مورد آن فکر و موشکافی کنند. قطعا مطالعه کتاب به جای شرکت در دوره آموزشی، نه فقط از نظر هزینه، بلکه به لحاظ تاثیر گذاری بیشتر، گزینه بسیار بهتری است.
کتابهای مرجع هر حوزه همانند تنه درخت تنومند آن حوزه هستند. سایر کتابها نیز بسته به جایگاه و اعتبارشان، شاخهها و برگها را تشکیل میدهند. پس قطعا برای ورود به یک حوزه ابتدا باید کتابهای مرجع آن حوزه را مطالعه نمود.
ما اغلب دوره آموزشی میخریم تا بنشینیم پای صحبت فردی متخصص (اگر باشد!) که دانستههایش را در سادهترین حالت ممکن در اختیار ما قرار دهد. البته میدانیم که بهترین چیزها ساده ترینِ آنهاست. اما نه خیلی ساده! در مجموع انتظار نداریم که مدرس متخصص، تمام دانش خود را در اختیار ما قرار دهد.
اما در بسیاری از موارد مشاهده شده که مدرس یا استاد مدنظر، خودش هیچوقت برای یادگیری و فتح این حوزه از دوره آموزشی استفاده نکرده است. این نشان میدهد که فقط کسانی به مرحله متخصص و قهرمان یک حوزه میرسند که مفاهیم را آهسته، پیوسته و عمیق یاد بگیرند. پس انتظار نداریم کسی که قدمهای اول را در حوزه مشخصی برمیدارد، در ۲، ۳ یا ۵ سال به مرحله متخصص یا مدرس برسد!
اهمیت یادگیری آهسته
کسب دانش و مهارت بعد از گذراندن یک دوره آموزشی گران قیمت اتفاق نمیافتد. بلکه باید خودتان به تدریج و جرعه جرعه آن را نوش جان کنید. باید در آن فضا تنفس کنید. خاکش را بخورید. اشتباه کنید و شکست بخورید. نه اینکه سر کلاس فردی بنشینید که این مراحل را گذرانده و برای شما از سرگذشتش روایت میکند. تازه پول هم میگیرد.
البته هر کسی به طریقی یاد میگیرد. اما حتی اگر قرار باشد روزی از دورههای آموزشی آنلاین استفاده کنم، ترجیح میدهم آن راراهی برای اشراف کامل به آن حوزه حساب نکنم؛ بلکه فقط برایم یک دالان ورود به این حوزه و آشنایی با آن باشد. به طوری که مرزهای حوزه را برایم مشخص کند و حداقل برایم شفاف شود که آن حوزه مشخص شامل چه زمینههایی نیست. نه بیشتر.
مدرس واقعی، هست اما کم هست.
راهکار چیست؟
فرماندهان جنگی قبل از حمله به یک سرزمین، ابتدا مرزهای آن سرزمین، وسعت آن و امکانات و چالشها را بررسی میکنند. بعد از آن یک استراتژی براساس وضعیت کنونی میچینند. سپس وارد یک جنگ تمام عیار میشوند. شما ابتدا باید بفهمید تخصص مدنظر شما چه حوزههایی را شامل میشود. مرزهای حوزه را باید بشناسید.
مثلا در مسیر کسب تخصص استراتژیست محتوا قبل از آنکه بدانیم این تخصص شامل چه چیزهایی هست، بسیار بهتر است بدانیم استراتژی محتوا شامل چه چیزهایی نمیشود. این موضوع باعث میشود تکلیف خود را در رابطه با منابع انتخابی بدانیم. پس در ادامه راه سردرگم نخواهیم شد. متمرکزتر عمل کرده و با صرف انرژی کمتر دستاورد بیشتری خواهیم داشت.
حال به تدریج که سفر دور و دراز کسب تخصص را آغاز نمودید، خودتان خواهید فهمید که به دوره آموزشی نیاز دارید یا نه. حتی خودتان به یک قدرت تشخیص میرسید که آیا فردی که دنباله رو او هستید ارزش توجه و هزینه شما را دارد یا نه.
نمیگویم هرگز دوره شرکت نکنید. نمیگویم همه دورهها به درد نخور هستند. فقط میگویم هزینه فرصت را بیش از پیش جدی بگیریم.
هر آغازی را یک پایان و بعد از هر پایان آغازی در انتظار است…
یعقوب دلیجه.
۲۳ آبان ۱۳۹۹