انرژی تصمیم و مینیمالیسم

چند سالی هست که به “خوشحالی با کمتر داشتن” پیوسته‌ام. اینکه با چیزهای کمتربتوانیم خوشحال باشیم. شاید بتوان همانند بسیاری از شاخص‌های مهندسی و علمی و آزمایشگاهی برای آن یک اصطلاح در نظر گرفت. آستانه خوشحالی. همیشه به کسانی که با چیزهای کوچک خوشحال می‌شوند، غبطه می‌ورزیدم.

“آسانه خوشحالی” را می‌توانم به کوچکترین چیزی که برای لحظه‌ای خوشحالی و رهایی از دغدغه‌های این دنیا لازم دارم، تابیر کنم. وقتی آستانه خوشحالی را پایین می‌آورم، خوشی‌های کوچکی که زمانی اصلا مرا خوشحال نمی‌کردند، مرا سرمست می‌کنند. انگار که پیمانه‌ای شراب ناب شیرازی در کنار حضرت مولوی نوشیده باشم.

یکی از زمینه‌های مهم “کمتر داشتن” یا مینیمالیسم، کمترخواهی در زمینه پوشش است. همانند زمان نوجوانی معتقدم دلیلی ندارد کسی چند کفش، کیف، شلوار و کُت داشته باشد. فقط کافی است از هرکدام دو عدد داشته باشد تا هر وقت یکی از آنها غیرقابل استفاده بود، آن یکی به عنوان جایگزین بتواند به کارآید. همچنین این روش فرصت لازم را برای جایگزین کردن و خرید لباس جدید به من می‌دهد.

کمی عمیق‌تر

بیایید کمی عمیق‌تر شیرجه بزنیم. وقتی به زندگی خودمان عمیق‌تر نگاه می‌کنیم، ما چیزهای مهم زیادی برای فکر کردن و پرداختن به آنها داریم. لباس ابزاری است برای اینکه جسم خود را بپوشانیم و بتوانیم بیرون برویم. برخی دیگر از لباس‌ها نیز با هدف کسب جایگاه اجتماعی و تغییر تلقی افراد نسبت به خودمان مورد استفاده هستند. مثلا وقتی در محل کار با کُت و شلوار حاضر می‌شوید، برخورد افراد کمی (فقط کمی) نسبت به سابق تغییر می‌کند.

نگویید نه! دیدم که میگم!

وقتی به این نتیجه برسیم لباس هم مانند پول و اتومبیل و سایر چیزها، به ذات خود هدف نیست، آنوقت قطعا طریقه لباس پوشیدن، رنگ و طرح لباس تبدیل به اولویت دوم برای شما خواهد شد.

افرادی که مشغله کاری زیاد و بهره وری بالایی دارند به موضوع مهمی اشاره می‌کنند. آنها به محدود بودن انرژی تصمیم‌گیری اشاره می‌کنند. ما در طول روز به طور پیوسته در حال تصمیم گیری بین گزینه‌های مختلف هستیم.

در هنگام بیدار شدن باید تصمیم بگیریم که با اولین صدای آلارم بیدار شویم یا نه؛ در هنگام دوش گرفتن باید برای انتخاب لباس زیر تصمیم بگیریم. در هنگام صبحانه باید در مورد نوع صبحانه‌ای که امروز می‌خواهیم بخوریم تصمیم بگیریم. در هنگام رانندگی نیز به دلیل گرفتن تصمیمات زیاد، انرژی تصمیم ما به شدت تحلیل می‌رود.

ما به طور متوسط در روز ۳۵۰۰۰ تصمیم می‌گیریم. اینجاست که اصطلاحی به نام خستگی تصمیم (decision fatigue) پدیدار می‌شود. استفاده از شبکه‌های اجتماعی نیز به شدت به این موضوع دامن می‌زند. حال خودتان تصور کنید با این همه عوامل تحلیل برنده انرژی تصمیم، آیا می‌توان بهره وری خوبی داشت و به دستاوردهای بزرگی دست یافت؟ هرگز

راهکارهای من

برای رفع این موضوع و ذخیره انرژی تصمیم برای گرفتن تصمیمات با کیفیت بیشتر و مهم‌تر اجرای اقدامات زیر را در دستور کار قرار دادم.

۱-برای یادگیری یک دانش یا مهارت جدید به جای استفاده از وبلاگ‌های اینترنتی از کتابهای مرتبط استفاده می‌کنم. به این ترتیب عمیق‌تر، اصولی‌تر و آهسته‌تر یاد می‌گیرم.

۲-در خرید لباس هیچوقت چندین مغازه را جستجو نمی‌کنم، بلکه از اولین مغازه خریدم را نهایی می‌کنم. چون هرچه تنوع بیشتری از اجناس را می‌بینم و انتخاب سخت‌تر خواهد شد. البته ترجیحم این است که از یک مغازه مشخص همیشه خرید کنم. جدیدا هم تصمیم گرفتم تنوع رنگ لباسهایم را به دو رنگ محدود کنم و در هنگام خرید از هر لباس ۳ نسخه بخرم تا بین انتخاب برای پوشیدن لباس‌ها نیاز به تصمیم گیری نباشد.

۳-از اینستاگرام بیش از ۱۵ دقیقه در روز استفاده نمی‌کنم. همچنین برای یادداشت برداری از قلم و کاغذ استفاده می‌کنم و از موبایل استفاده نمی‌کنم.

۴-سعی می‌کنم محل کارم به منزل بسیار نزدیک باشد به طوری که بتوانم پیاده رفت و آمد کنم. این کار شاید ۱۵۰۰۰ تصمیم از انرژی تصمیمم را ذخیره کند.

۵-سعی می‌کنم فرآیندهایی مانند ورزش کردن، مسواک زدن، منظم کردن خانه و سایر کارهای روتین را بدون هیچ گونه تغییر نسبت به شرایط سابق انجام دهم تا انرژی تصمیم بیشتری ذخیره کنم.

۶-حتی در انتخاب و مطالعه کتاب نیز اغلب یک حوزه را انتخاب می‌کنم و ۱۰ کتاب برتر آن حوزه را در اینترنت جستجو کرده و اقدام به خرید و مطالعه آنها می‌کنم.

یعقوب دلیجه

۳ آذر ۱۳۹۹

یعقوب دلیجه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *