برای آغاز کسب و کارم نیازی به محصول ندارم!

پیش نوشت

آغاز کسب و کار هدف و رویای بسیاری از افراد است. بسیاری از کسانی که در حوزه‌ای متخصص می‌شوند، فکر می‌کنند در آن حوزه یا حوزه مشابه، می‌توانند به راحتی کسب و کار راه بیندازند. غافل از اینکه تاسیس و مدیریت کسب و کار با کارشناس، متخصص یا مهندس یک حرفه یا مهارت بودن بسیار متفاوت است.

تا همین چند سال پیش در سراسر جهان، نوشتن طرح کسب و کار و لانچ محصول در همان ابتدای کار و البته بودجه ریزی برای هزینه‌های سرسام آور بازاریابی و تبلیغات، بسیار رواج داشت (هم اکنون نیز دارد!!). اما چه روشی وجود دارد که بتوان درصد و احتمال شکست را پایین آورد؟ چه روشی وجود دارد که هزینه‌های بازاریابی و تبلیغات را کاهش دهیم؟

چه مشکلی وجود دارد؟ هدف چیست؟

قطعا مشکل اغلب کسب و کارهایی که شکست می‌خورند، دسترسی نداشتن به نیروهای انسانی غیرحرفه‌ای یا حتی مشکل سرمایه نیست. حلقه مفقوده این جریان چیز دیگری است. تا به حال از خودمان پرسیده‌ایم هدف نمایی تاسیس کسب و کار چیست؟ قرار است به چه هدفی برسیم؟

خب؛ قطعا هدفی که در پشت صحنه هر کسب و کاری باید باشد، حل مسئله و حل مشکل است. حل مشکلات چه کسی یا کسانی؟ خب معلوم است؛ حل مشکلات مردم. شما با تاسیس کسب و کار، مشکلی را شناسایی می‌کنید و برای آن راه حل ارائه می‌دهید. به همین دلیل است که مردم حاضرند مشتاقانه در ازای حل مسئله، به شما پول بدهند.

حلقه مفقوده

حالا تیتر این مطلب را دوباره بخوانید. “استارت کسب و کار بدون محصول”! مگر ممکن است. آری ممکن است. بوم پلن کسب و کار چیز دیگری می‌گوید. همان پلنی که کسب و کارها و استارتاپ‌های سنتی از آن استفاده می‌کنند. سَنَدی که در آن قشرهای هدف برای محصول، نوع محصول و اهداف کسب و کار در آن مشخص است.

یعنی شما در هنگام لانچ کسب و کار، محصول یا خدمت خود را کاملا آماده کرده‌اید. اما مشکل بزرگ از اینجا شروع می‌شود که چه کسی باید محصول شما را بخرد. آیا مشتریان دست به نقدی دارید که بخواهند از شما خرید کنند؟ آیا محصول شما آنقدر منحصر به فرد هست که نمونه دیگری نداشته باشد؟ آیا آنقدر خودتان و برند شخصی‌تان را در دل‌ها جا داده‌اید که مشتریان و مخاطبان ویژه خود را داشته باشید؟

راهکار چیست؟

کسب و کار محتوا مدار می‌گوید شما در شروع کار هرگز نیازی به محصول یا خدمات ندارید. شما در ابتدا باید فصل مشترک علاقه، تخصص و وضعیت بازار را سنجیده و گوشه محتوایی خود را پیدا کنید. پس از پیدا کردن گوشه محتوایی یا گوشه تخصصی، براساس استراتژی اقیانوس آبی، همانند ماهی در اقیانوسی پر از غذا هستید که کسی مزاحم شما نمی‌شود (رقیبی ندارید!).

بعد از این فرآیند کار اصلی شما جمع آوری مخاطب است. مخاطبینی که به تدریج به پایگاه محتوایی و رسانه‌ای شما معتاد می‌شوند. به این معتادان، مخاطب وفادار می‌گویند. پس محتوا به ما کمک می‌کند تا مشتری وفادار جمع کنیم و براساس علایق آنها محصول تولید کرده و لانچ کنیم. درصد شکست این روش (اگر به درستی انجام شود!) بسیار کمتر از روش‌های دیگر است.

در این روش شروع یک کسب و کار، نیاز به مطالعه و تحقیق و انتشار محتواست. شاید ممکن است تا تولید اولین محصول، دو یا سه سال طول بکشد. اما در این فاصله سرمایه ارزشمندی جمع آوری خواهید کرد. آن هم اطلاعات تماس مخاطبان وفادار است. این سرمایه کافی است تا اولین محصول خود را لانچ کنید.

سخن آخر

پس قرار نیست محصول تولید کنید و پس از آن به دنبال مشتری و مخاطب بدوید. بلکه قرار است از همان ابتدا بدون اینکه به محصول فکر کنید. به نیازهای مخاطب فکر کنید. مشکلات آنها را بشناسید و برای آنها راه حل ارائه دهید. همین راه حل‌ها خواه ناخواه منجر به درآمد خواهند شد.

بگذارید در یک بحث مفصل‌تر به موضوع استارت اصولی یک کسب و کار بپردازیم.

امیدوارم هرجا هستید سالم، سرحال، روبه راه و روبه رشد باشید…

۱۲ آذر ۱۳۹۹
به روزرسانی: ۱۵ خرداد ۱۴۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *