سال ۱۴۰۱ و یک تغییر کلان

شاید برای نوشتن چنین مطلبی، کمی دیر باشد، اما نوشتن اولین مطلب این وبگاه در سال ۱۴۰۲ را بهانه‌ای و حسن آغازی برای یک هدف در نظر می‌گیرم. هدف نوشتن منظم هفتگی در این خانه مجازی و تقویت کیفیت ارتباطات آنلاینم با مخاطبانم.

این نوشته، به مرور غیر دقیق و غیر جزئی سال ۱۴۰۱ اختصاص دارد. سالی که پر از اتفاقات ریز و درشت و تلخ و شیرین بود. سالی که در آن جستجویم برای پیدا کردن زمینه فعالیت مورد علاقه‌ام به ثمر نشست. اما همزمان سالی بود که شکوفه‌های شکفتن استعدادهای بسیاری از هموطنان همچون باغی که پس از شکوفه دادن دچار سرمازدگی می‌شود، به خشکی گرایید.

با تمام اینها می‌خواهم به مرور این سال عجیب بپردازم. چه اینکه مرور یک سال فرصتی ایجاد می‌کند تا تصمیمات و اقدامات، دستاوردها، پیروزی‌ها، شکست‌ها، آشنایی‌ها و جدایی‌ها را ارزیابی کنیم و برای سال جدید درسهای بسیاری استخراج کنیم درسهایی که با هزینه سنگین گذر یک سال از عمرمان، به دست آمده‌اند.

گزارش سال 1401
منبع: vecteezy

۱٫تغییر مسیر از دیجیتال مارکتینگ به حوزه استراتژی

از این تغییر مسیرها قبلا هم داشته‌ام. تغییر سبک درس خواندنم در مقطع دوم دبیرستان، به عنوان واکنشی بر کسب رتبه شاگرد ۳۴ از ۳۸ نفر! انصراف از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد عمران-سازه و رفتن به سمت دنیای محتوا و دیجیتال مارکتینگ و از اسفند سال ۱۴۰۰ هم حرکت تدریجی به سمت دنیای استراتژی و دانش مدیریت.

در نیمه دوم اسفند ۱۴۰۰ پیشنهادی از مدیرم دریافت کردم. پیشنهاد تغییر مسیر به سمت استراتژی کسب و کار و برنامه ریزی استراتژیک. تا آن زمان فقط کتاب استراتژی خوب استراتژی بد از انتشارات آریانا را در زمینه استراتژی مطالعه کرده بودم و استراتژی مرا صرفا به یاد فرماندهی میدان‌های جنگ می‌انداخت. فرصتی ۱ هفته‌ای برای تفکر و تصمیم گیری درخواست کردم. با بررسی و مشورت بسیار با مربی‌ام و سایر افراد باتجربه، تصمیم‌ام را گرفتم و پا در مسیر جدید نهادم.

امروز پس از گذشت یک سال، این تصمیم را نه صرفا یک تغییر مسیر بلکه یک تکامل تدریجی می‌دانم. چون دایره استراتژی را بسیار بزرگتر از دایره دیجیتال مارکتینگ یا حتی استراتژی دیجیتال مارکتینگ یافتم. پس اولین و مهم‌ترین تصمیم‌ام در سال ۱۴۰۱ را اثربخش و مثبت ارزیابی می‌کنم و ظرفیت بیشتری برای کار کردن و اثربخشی در آن می‌بینم.

در این مسیر از راهنمایی‌های جناب دکتر فرشید عبدی و آقای مهندس بهرام فر ممنونم.

کتابها و مقالات بسیاری را در این یک سال مطالعه کردم و به تدریج در مورد آنها خواهم گفت و خواهم نوشت.

اولین کتابی که در این زمینه مطالعه کردم، کتاب مدیریت استراتژیک فرد آر دیوید بود. ترجمه فارسی آن براساس ویرایش نهم بود اما ویرایش ۱۶ آن را که هنوز ترجمه نشده بود، تهیه و مطالعه کردم.

سپس در ادامه به مطالعه کتابهای ذهن استراتژیست، هنر رقصیدن با استراتژی، جعبه ابزار استراتژی، جاری سازی استراتژی و کنترل و پایش استراتژی نوشته دکتر لشکربلوکی را مطالعه کردم.

مطالعه کتاب اوج گیری- قواعد سه گانه تفکر استراتژیک پیشرفته نوشته ریچ هورواث را در دستور کار قرار دادم. بعد از این کتاب نیز به مطالعه کتابهای زیر پرداختم:

کتاب رقص تغییر اثر پیتر سنگه

کتاب مدیریت استراتژیک، مفهوم و فرآیند اثر آرنولد سی هکس

کتاب مرجع شاخص‌های کلیدی عملکرد سازمان اثر استیون براگ

کتاب بازی برد-استراتژی چیست و چگونه انتخاب می‌شود اثر لافلی و مارتین

بازخوانی کتاب استراتژی خوب استراتژی بد اثر ریچارد روملت

کتاب مدیریت استراتژیک با رویکرد امروزی اثر رابرت ام گرنت

کتاب هنر جنگ از سان تزو

کتاب خوب به عالی اثر جیم کالینز

کتاب key performance indicator اثر David Parmenter

کتاب مدیریت استراتژیک و سیاست کسب و کار (۲ جلدی) اثر دیوید هانگر و توماس ویلن

مقاله strategic intent اثر گری همل

مقاله strategic thinking: can it be taught اثر جین لیدکا

۲٫آغاز مسیر مربیگری (کوچینگ)

شاید آغاز کردن کوچینگ به همراه استراتژی، تصمیم درستی به نظر نیاید اما کاملا تصمیم قابل دفاعی بود.

فعالیت‌هایی از جنس کمک به دیگران و مشورت دادن به همکاران در محیط کار، احساس سرزندگی عجیبی ایجاد می‌کند و به آن گرایش و تمایل زیادی دارم. به همین دلیل همواره در این فکر بودم که چگونه می‌توانم بیشتر و اثربخش‌تر به همکاران و اطرافیانم کمک کنم تا رشد کنند و مسیر خود را پیدا کنند. تا قبل از سال ۱۴۰۱ به خودم اجازه نمی‌دادم که به این حوزه ورود کنم. چه اینکه خودم هم سرگردان بودم و حوزه‌های فعالیتی که تا آن زمان تجربه کرده بودم، مرا راضی نمی‌کرد.

اما با رسیدن به ساحل آرامش و پیدا کردن خودم، توانستم با قدرت و هدفمندی بیشتری به دایره کوچینگ ورود کنم. عامل دیگر هم به مراجعه همکاران برمی‌گردد. از ابتدای اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ نقش مربیگری ۳ نفر از همکاران را پذیرفتم. در قالب یک رابطه برد-برد، آنان کمک‌های مربیگری دریافت می‌کردند؛ نیز این فرصت را در اختیارم قرار می‌دادند تا بتوانم با کمک مطالعاتم در این حوزه، دانسته‌ها را با تجاربم ادغام کنم.

در این زمینه نیز کتابهای زیر را مطالعه کردم:

مربیگری به سبک بازی درونی-اثر تیموتی گالوی

مربیگری برای عملکرد بهتر-اثر سر جان ویتمور

زندگی خود را دوباره بیافرینید-اثر جفری یانگ

هر روز یک قدم نزدیک‌تر-اثر اروین یالوم

شدم آنکه هستم- اثر اروین یالوم

مدیر در نقش رهیار- اثر جنی راجرز و دیگران

مسیر یادگیری مربیگری برایم با هدف کمک به توسعه مسیر شغلی همکاران آغاز شد. یعنی می‌توانم آن را مربیگری مسیر شغلی بنامم. تصمیم به آغاز این مسیر که در مهرماه ۱۴۰۱ آغاز شد، یکی از تصمیمات اثربخش بود اما در انتخاب منابع و ترتیب مطالعه آنها کمی دچار اشتباه شدم. در ادامه در ماههای پایانی سال با کمک جناب دکتر مهرداد نقیبی راد روانکاو و متخصص روانشناسی سازمانی، توانستم کمی مسیر را اصلاح کنم و برای سال جدید مسیر بهتری را برای یادگیری عمیق‌تر کوچینگ ترسیم کنم.

۳٫تجربه ماموریت خارجی (دبی)

یکی از تجارب جالبی که امسال داشتم، اولین سفر ماموریتی به خارج از کشور بود. این سفر ۵ روزه درسهای بسیاری برایم داشت. درسها و نکاتی که با خواندن هیچ کتابی به دست نمی‌آید. از تجربه حضور در یک رویداد تجاری بین المللی تا لمس فرهنگ کسب و کار بین المللی و گفتگو و تعامل با مردم و فرهنگی که تاکنون ندیده‌ام و یا بازدید از امکانات و تاسیسات زیرساختی، گردشگری و تفریحی و حتی فرصت‌های کار و فعالیت. همه و همه جذابیت و تازگی زیادی برایم داشتند.

بسط و توصیف تجارب این سفر در این نوشتار نمی‌گنجد؛ پس در یک مطلب دیگر به تجارب و درس آموخته‌های این سفر خواهم پرداخت.

۴٫مستندسازی تصمیمات و ثبت گزارش‌های هفتگی

از چگونگی انجام مستندسازی تصمیمات و گزارش‌های هفتگی عملکرد، از مدت‌ها قبل مطلع بودم. اما در مورد چرایی آن توجیه و قانع نشده بودم. با گذشت زمان و افزایش بار مسوولیت‌ها (خانواده، شغل و برنامه‌های آینده) چرایی انجام این کار را کاملا درک کردم و آن را ارزشمندترین کارها یافتم، از بهمن ماه ۱۴۰۱ این کار را آغاز کردم.

اکنون به تدریج احساس می‌کنم در اتخاذ تصمیمات، قوی‌تر و دقیق‌تر عمل می‌کنم و با درک اشتباهات و شناخت آناتومی تصمیمات درست و نادرست، خودم را بهتر و عمیق‌تر می‌شناسم. شناختن عمیق خودمان مقدمه برنامه ریزی راحت‌تر و دقیق‌تر برای ادامه زندگی است. برنامه‌هایی واقع گراتر و با امکان موفقیت بیشتر.

در مورد چگونگی مستندسازی تصمیمات و فرم‌های گزارش هفتگی، به زودی مطلبی خواهم نوشت.

۵٫اهمیت ورزش و تصمیم به ورزش منظم

گرچه تعداد قابل توجهی از روزهای سال ۱۴۰۱ به ویژه در نیمه دوم سال را به دلیل آلودگی هوا یا بارش برف (پردیس) از دست دادم اما از شهریورماه که تصمیم گرفتم به طور منظم ۳ جلسه در هفته به مدت ۳۰ دقیقه بدوم، ۱۸ جلسه در هوای آزاد دویدم. از سال ۱۳۸۹ به طور متوسط سالانه ۱۵۰ کیلومتر می‌دوم یا پیاده روی می‌کنم. البته فراموش نکنم که هنوز به وزن ایده‌آل نرسیده‌ام.

دویدن به استراحت ذهنی‌ام کمک می‌کند و از فرسودگی کاری و انگیزشی‌ام جلوگیری می‌کند. احساس میکنم داشتن یک روز خوب با دویدن حداقل ۲ کیلومتر آغاز می‌شود. همواره در زندگی‌ام، داشتن یک روز عالی با ورزش کردن در آن روز، همبستگی داشته است. این همبستگی برخی اوقات آنقدر قوی است که به رابطه وابستگی نیز می‌تواند تبدیل شود.

اخیرا هم کتابی با عنوان راهنمای مقدماتی دویدن اثر ایان مک نیل خریداری کردم که در لیست مطالعه امسال قرار دادم.

۶٫درک تدریجی بودن تغییرات و توسعه مهارت در مسیر موفقیت

همیشه فکر می‌کردم با یادگیری عمیق دیجیتال مارکتینگ می‌توانم به تنهایی فروش شرکت را حداقل ۵۰ درصد رشد دهم. فکر می‌کردم ایجاد و انتشار یک مجله چاپی در حوزه کاری شرکت و انتشار منظم آن به صورت فصلنامه، نهایت یک کمپین بازاریابی محتوایی به صورت چاپی است و ما را به رهبر فکری صنعت تبدیل می‌کند. اما اشتباه می‌کردم.

چه اینکه قبل از شروع به کار من در شرکت، همه ما را پیشرو صنعت می‌شناختند. همچنین افزایش فروش نیز میسر نشد. زیرا امسال فهمیدم، همواره حجم سفارشات‌مان از ظرفیت تولیدمان بیشتر است. امسال فهمیدم انتظاراتم را از سیستم کسب و کار شرکت، تعدیل کنم و انتقاد از این سیستم را تا زمانی که خود دست به کار شوم و حداقل ۵ درصد سیستم را در تمام جوانب بهبود دهم، زبان سرخم را غلاف کنم.

۷٫و درس آموخته‌هایی که شاید اکنون در این نوشتار نیاید

به تمام درس آموخته‌های فوق، شماره ۷ را هم اضافه کنید. ممکن است اکنون به فکرم نرسد که چه آموخته‌های تلخ و شیرین دیگری در سال ۱۴۰۱ داشته‌ام. اما خیالی نیست. زیرا این آموخته‌ها در نوشته‌های امسالم (که قصد دارم منظم بنویسم و منتشر کنم!) نمود و تبلور خواهد یافت.

خروجی‌های گزارش سال ۱۴۰۱

در این خانه مجازی از آموخته‌هایم در سرزمین جدید استراتژی حرف بزنم. از کتابها، مقالات، افراد تاثیرگذار و مدل‌ها و مفاهیم مربوط به استراتژی مانند استراتژی بنگاه، استراتژی کسب و کار، استراتژی‌های وظیفه‌ای، تفکر استراتژیک و هرچیزی که مربوط به استراتژی است، حرف بزنم و بنویسم.

از مربیگری مسیر شغلی، روش‌ها، تجارب، منابع و افراد تاثیر گذار این حوزه بگویم و بنویسم

درس آموخته‌های سفر خارجی (دبی) را مرور کنم و گزارشی مختصر از ۵ روز ماموریتم بنویسم.

در مورد مستند سازی و ثبت تصمیمات (self-tracking) بیشتر تحقیق کنم و فرم‌هایی که طراحی کردم را به اشتراک بگذارم.

کتاب راهنمای مقدماتی دویدن را مطالعه کنم و بیشتر از دویدن و از نکات مربوط به دویدن بخوانم و بنویسم.

در مورد استراتژی‌های فردی به ویژه استراتژی‌های توسعه فردی در مسیر موفقیت بیشتر حرف بزنم.

و در آخر سعی کنم در سال جدید به صورت هفتگی و منظم بنویسم و در سایتم منتشر کنم.

پیشنهاد مطالعه

سری مطالب #تفکر استراتژیک در کایزون

مستند سازی تصمیمات

دید سیستمی یا نگرش سیستمی (درک تدریجی بودن توسعه)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *