لذت بردن برای بعد از رسیدن به هدف نیست!

داستان هدف و لذت بردن از مسیر آن

در زمان دانشجویی وقتی اولین باربا دوستان به درکه رفتم، با بالا رفتن از ارتفاع خیلی زود خسته می‌شدم. هرچند دقیقه از دوستانم رسیدن به انتهای مسیر را جویا می‌شدم. برای بار اول، بدترین روز زندگیم بود. روزی سرشار از خستگی و بدون هیچ گونه لذت. من در ذهنم فقط رسیدن به انتهای مسیر را مساوی لذت بردن و احساس سرزندگی قرار داده بودم.

با رسیدن به هر پیچ، رفیقم مرا تشویق می‌کرد و می‌گفت کمی دیگر ادامه دهم . آنقدر ادامه دادیم که دیگر بریدم. ما ۴ ساعت پیاده روی کردیم. ۳٫۵ ساعت هم طول کشید تا برگردیم.

از آن روز فهمیدم که دیگر در هیچ مرحله‌ای از زندگی، این کار را نکنم. یعنی سعی کنم از مسیر حرکت خودم لذت ببرم و لذت و رضایت خودم را به رسیدن یا عدم رسیدن به هدف نهایی وابسته نکنم.

نتیجه گیری

اغلب ما فکر می‌کنیم رسیدن به اهداف و محقق شدن رویاها، نقطه آغاز لذت و رفاه و آسایش روحی و مالی و اقتصادی ماست. مسیر رسیدن به بسیاری از اهداف ما، دور و دراز و طولانی است. همین طولانی بودن باعث می‌شود بسیاری از افراد از اهداف خود دست کشند. اما کسی که قله را در نظر دارد و در عین حال لذت خود را به رسیدن به مقصد موکول نکند، برنده این بازی است.

لذت بردن از مسیر رسیدن به هدف باعث می‌شود اهداف بسیاری را یکی پس از دیگری فتح کنیم. اگر این اتفاق نیفتد، قطعا با فتح اولین قله انرژی ما تحلیل خواهد رفت و دیگر نمی‌توانیم با کیفیت مورد انتظار به فتح قله‌های جدید ادامه دهیم.

زندگی هم دقیقا همانند کوهنوردی است. با رسیدن به هر هدف، لذت رسیدن کم رنگ شده و هدف دیگری پیش روی‌مان قرار می‌گیرد. اهداف آدمی هیچوقت تمام نخواهد شد. برخی اهداف بزرگتر و رسیدن به آنها زمان بیشتری می‌طلبد. ما انسان‌ها آن اهداف را به گام‌های کوچکتر تقسیم می‌کنیم تا راحت‌تر بتوانیم به آن هدف برسیم و از حجم و بزرگی آن هدف نترسیم.

پس بیایید به خودمان تعهد دهیم که آرامش خود را حفظ کرده و از مسیر رسیدن به هدف لذت ببریم.

بیایید باهم بخوانیم و زمزمه کنیم

امروز حالم خوب است و در حال تلاش برای رسیدن به اهدافم هستم.

امروز چند قدم به هدفم نزدیک شدم.

امروز همه کارهایی که انجام می‌دهم در راستای رسیدن به اهداف والایم خواهد بود.

رسیدن تدریجی به اهدافم مرا قوی‌تر ساخته و مرا برای فتح اهداف بزرگتر یاری می‌کند.

اصرار و تمرکز بر روی یک هدف خاص، مزیت رقابتی و استراتژیک من است.

من با هیچ کس رقابت نمی‌کنم؛ بلکه فقط با یعقوب دلیجه دیروز رقابت می‌کنم.

رقابت با خودم یک اسلحه مرگبار است که کاملا کنترل آن را در دست دارم.

من هر روز خشم و ناراحتی خودم از شرایط موجود را به سوخت و انرژی برای رسیدن به اهدافم تبدیل می‌کنم.

۱ آذر ۱۳۹۹
به روز رسانی: ۵ خرداد ۱۴۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *