در مورد یکی از انتخابها و تصمیمات اشتباه شایع حرف میزنم. اینکه متخصص یا کارشناسی که عمکلرد و تجربه بهتر و بیشتری نسبت به سایرین دارد، به عنوان مدیر انتخاب شود. متخصص و مدیر دو جایگاه کاملا متفاوت با مسوولیتهای غیر همسان هستند و به تبع آن از سبد مهارتهای متفاوتی برخوردار هستند.
وقتی میخواهیم در حوزه خاصی متخصص شویم، باید مسائل استاندارد آن حوزه را فرابگیریم و با چاشنی تجربه، سرعت حل مسئله را در خود بالا ببریم تا به یک متخصص چیره دست تبدیل شویم. اما مدیر باید بتواند علاوه بر مسائل استاندارد هر حوزه، مشکلات جدید را شناسایی کند، آنها را به مسئله تبدیل کند و اقدام به تخصیص منابع (مالی، سازمانی، انسانی) برای حل آن مسائل کند.
در فرآیند حل مشکلات و مسائل سازمانی، مدیر اثربخش باید بتواند ابتدا مشکل را استخراج و ریشه یابی کند. وضعیت کنونی را تشخیص، تفسیر و ریشه یابی کند. حالت مطلوب را شناسایی کند و گامهای عملی حرکت از نقطه کنونی به نقطه مطلوب را طراحی کند.
پس در واقع کارشناس یا متخصص، ابزاری برای حل مسائل استاندارد است و متخصصی که بتواند مسائلی فراتر از مسائل استاندارد حوزه خود را حل کند، مستعد قرار گرفتن در جایگاه مدیریت است.
اما مدیر فردی است که مسائل ترکیبی را حل میکند و توانایی حل مشکلات سیستمی را نیز دارد. زیرا تمام کارشناسان، متخصصان و سایر منابع سازمان، ابزارهایی از حل مسائل سازمانی در اختیار او قرار میدهند.

نقاشی از: Pawel Kuczynski
به عنوان یک تشبیه جالب
متخصص همانند یک آچار فرانسه است که طیف خاصی از مسائل را حل میکند و فراتر از این طیف، نیازمند توسعه سبد مهارتی خود و بازتعریف هویت تخصصی خودش است.
اما مدیر همانند یک مکانیک باتجربه و حرفهای است که در جای مناسب از ابزار مناسب بهره میبرد.
مدیر یک کارشناس حرفهای تر نیست. مدیر یک متخصص باتجربه تر نیست.
در اغلب اوقات نیازی به تسلط بر طریقه ساخت و کارکردن ابزار ندارد. بلکه باید به نتایجی که استفاده از آن ابزار خاص در موقعیت خاص ایجاد میکند، آگاهی داشته باشد.
نمونه بارز چنین چیزی را میتوان در باشگاههای فوتبال دید. مدیران باشگاههای مطرح اروپایی کسانی هستند که بازیکن حرفهای فوتبال نبودهاند. اما مدیریت کلان باشگاه را به عهده دارند. چرا؟
چون باشگاه هم همانند یک کسب و کار، یک بنگاه اقتصادی است. لجستیک ورودی دارد؛ فرآیند خلق ارزش دارد و لجستیک خروجی و در نهایت ارائه ارزش به مشتریان.
قواعد بنگاههای اقتصادی و به اصطلاح کسب و کارها، در همه جای دنیا یکسان هستند و مدیر یعنی کسی که به این قواعد و اصول مسلط است و در عملکرد روزمره خود آنها را به نحو عالی به کار میبرد.
در نوشتههای آینده در مورد سرفصل مهارتهایی که یک مدیر اثربخش باید در سبد مهارتی خود داشته باشد میپردازیم.
منابع
این نوشتار پس از مطالعه کتاب مدیر اثربخش نوشته پیتر دراکر به رشته تحریر درآمده است. پس به احتمال قوی، مدل فکریام برای نوشتن، از مفاهیم کتاب مذکور تاثیر پذیرفته باشد.
پیشنهاد مطالعه
سری مطالب #مدیر اثربخش در کایزون