تُستر در برابر آبمیوه گیری سه کاره

پیش نوشت

اخیرا در حال مطالعه کتاب “هنر موفقیت در ارائه محصول” جری ویسمن هستم. فقط مطالعه یک فصل از کتاب کافی بود تا دریابم ترجمه آن در سطح بسیار پایینی انجام گرفته است. برخی اوقات آدم احساس می‌کند که کتاب به صورت ماشینی ترجمه شده است. جری ویسمن آدم بسیار شناخته شده‌ای در تخصص ارائه محصول، بخصوص ارائه ایده جهت جذب سرمایه از سرمایه گذاران فرشته است.

می‌توانید حدس بزنید که او کارش را از استارتاپ‌ها و شرکت‌های غول فناوری مانند IBM، Apple، Compaq و… شروع کرده است. همچنین می‌توانید تصور کنید خدماتی که او ارائه می‌داده، در آن زمان کاری شناخته شده نبوده! قصه پردازی برای متقاعد سازی.

جالبترین مفهوم این کتاب (از نظر من)

در جایی از کتاب و در داخل یکی از پروژه‌های قصه گویی برای معرفی محصول به مشتری خود توصیه می‌کند:”محصول ما فقط یک کار را انجام می‌دهد. همان کار را هم به بهترین نحو انجام می‌دهد. همانند یک تستر که برشته کردن و گرم گردن نان را به نحو احسن انجام می‌دهد. شما از یک تستر انتظار ندارید که نقش آسیاب کردن و مخلوط کردن را هم به عهده بگیرد.”

در واقع یکی از درسهای خوبی که از این کتاب گرفتم همین موضوع بود. اینکه خیلی از ماها سعی می‌کنیم همه فن حریف باشیم. همه چیز را یاد میگیریم و دوست داریم در تمام زمینه‌ها خود را متخصص معرفی کنیم. اما غافل از آنکه اقیانوسی به وسعت یک سانتی متر هستیم.

در صورتی که بخواهیم عمیق‌تر هنر ارائه عالی را یادبگیریم، باید هنر و علم متقاعد سازی را بیاموزیم (رابرت چالدینی). شاید بتوانم بگویم متقاعد سازی یکی از علومی است که همانند دانش پول و بدست آوردن آن، به ما آموزش داده نشده است.

نکته آموزشی ماجرا

مَثَل آبمیوه گیری سه کاره، مَثَل فردی است که در چند زمینه دعای تخصص می‌کند و معتقد است در تمامی آنها علم و تخصص دارد. اما وقتی کار به مرحله عملی می‌رسد، می‌توان به راحتی فهمید که این کاره نیست. خوب است قبل از آنکه ادعا کنیم، کمی فکر کنیم و ببینیم از ته دل خودمان آیا خودمان را به عنوان صاحب نظر و متخصص در آن حوزه می‌توانیم تصور کنیم یا نه. ناخودآگاه ما هیچ وقت دروغ نمی‌گوید.

مَثَل تُسترهم می‌تواند مَثَل افرادی باشد که در زمینه‌های محدود (نه لزوما مرتبط به هم) آن هم پس از سالها، ادعای تخصص می‌کنند. جالب است افرادی که متخصص واقعی در یک حوزه خاص هستند، همیشه فکر می‌کنند کامل نیستند و هنوز چیزهایی برای یاد گرفتن وجود دارد. اما کسی که تخصص ندارد به جایش در چند حوزه ادعای تخصص دارد.

خوب است که جایگاه خود را بدانیم و در استفاده از واژه‌ها دقت کنیم و جایگاه آنها را کمی دقیق‌تر و عمیق‌تر بشناسیم. همچنین کمی در ادعای داشتن یک مهارت یا تخصص، احتیاط به خرج دهیم. رعایت این موارد از سقوط جایگاه (پوشالی!) ما در چشم افراد دیگر جلوگیری می‌کند. آبروی ریخته (شما بخوانید برند شخصی!) را به آسانی نمی‌توان دوباره جمع کرد.

نکته آخر اینکه

کافیست کمی بیشتر از بقیه (یا خود دیروزتان) تلاش کنید. تلاشهای مرکب معجزه می‌کنند. یعنی در طول زمان این قطعات کوچک جمع شده و باعث تغییرات بزرگی خواهند شد. اصل کایزن یا بهبود مستمر ژاپنی‌ها را یادمان نرود.

یعقوب دلیجه

۲۲ دی ماه ۱۳۹۹

یعقوب دلیجه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *