برای توسعه مهارتها و یادگیری مباحث جدید، روشهای زیادی وجود دارد. اما از نظر جنس محتوایی که در فرآیند یادگیری مصرف میکنیم، متفاوت هستیم. برخی از افراد با کتاب صوتی راحتند. برخی هم فقط با فایلهای ویدیویی ارتباط برقرار میکنند. اما برخی هم مثل من اغلب میتوانند با کتاب ارتباط بگیرند.
از دید بسیاری از افراد، یادگیری با مطالعه کتاب، دشوارترین راه یادگیری است. اما نمیتوان عمق یادگیری بیشتر با مطالعه کتاب (البته به سبک مطالعه فعال) را کتمان کرد.
از دید من، انجام دادن کار درست، حتی در سختترین شرایط، میتواند خود باعث تمایز و ارزش آفرینی شود.
اما سوال دیگری که مطرح میشود این است: “چند کتاب باید بخوانیم تا مطمئن شویم که در زمینه خاصی متخصص شویم؟”
پاسخ این سوال در ۱۰ کتاب یا ۲۰ کتاب نیست. امروزه در زمینههای مختلف، هرساله چند ده کتاب مختلف منتشر میشوند. به تجربه ثابت شده که بعد از مطالعه ۱۰ کتاب برتر در هر زمینه تخصصی، به تدریج محتوای سایر کتابها برای شما تکراری خواهد بود. در این حالت، فقط حدود ۵ درصد محتوای کتاب جدید خواهد بود.
اما چه روشی به کار ببندیم تا بتوانیم با خواندن کمترین کتاب ممکن، بیشترین تخصص را در طول زمان کسب کنیم?
براساس تجربه خودم، فقط سعی کنید ۵ کتاب برتر هر حوزه را مشخص کنید. این کتابها را چندین بار بخوانید و فقط به آنها مراجعه کنید. حالا چگونه ۵ کتاب برتر هر حوزه را مشخص کنید؟
به وبسایتهای امتیاز دهی کتاب مراجعه کنید و ببینید سایرین در مورد کتابها چگونه بحث کردهاند و امتیاز دادهاند. به این ترتیب با تقریب خوبی، کتابهای مناسب را خواهید یافت. البته شاید در ابتدا برای آنکه به تعداد ۵ کتاب مرجع اصلی برسید، چندین کتاب بخوانید. اما به تدریج به سطحی خواهید رسید که با کمترین خطا این کار را انجام دهید.
Amazon، GoodReads و librarything نمونههایی از سایتهای بررسی و امتیاز دهی کتاب هستند.
مثلا من برای یادگیری بازاریابی محتوایی حدود ۱۲ کتاب مطالعه کردم. اما فقط ۴ تای آنها محتوایشان به کاغذشان میارزید.
خلاصه کلام؛
در فرآیند یادگیری یک تخصص یا مهارت جدید، به جای مطالعه ۱۰ یا ۲۰ کتاب، بهتر است کتابهایی را پیدا کنیم که بتوانیم چندین بار آنها را بخوانیم. استاندارد من انتخاب ۵ کتاب برتر هر حوزه است.