در ادبیات مدیریت استراتژیک و مباحث #تفکر استراتژیک، مفهوم ارزش و مطلوبیت یک مفهوم کلیدی و پایهای است که شالوده کسب و کارها را تشکیل میدهد. کسب و کارها بسته به وسعت فعالیتشان، هرکدام زنجیرهای برای خلق ارزش دارند. این زنجیره با استفاده از فرآیندهای مختلف، ورودی دریافت میکند و این ورودی را با پیاده سازی فرآیندها به محصول خروجی تبدیل میکند. حال این محصول میتواند در داخل طیفی قرار گیرد که یک سمت آن صرفا کالا (فیزیکی است) و یک سر آن سرویس یا خدمت.
اغلب محصولات به صورت مطلق کالا یا سرویس نیستند. بلکه ترکیبی از این دو هستند.
مشتریان با مقایسه ارزش محصول دریافتی با ارزش پرداختی خودشان، تصمیم به خرید یا عدم خرید میگیرند. پس میتوان گفت، ارزش آفرینی هسته تمامی کسب و کارهاست. به این ترتیب مشتری وقتی دست به تبادل ارزش میزند که تراز ارزش دریافتیاش پس از انجام مبادله بیشتر از حالت قبل از آن باشد.
چیزی که مشتریان را در مورد خرید یک محصول و مثبت بودن تراز ارزش، قانع میکند، مزیتهای محصول است. محصولی که نسبت به یک محصول مشابه مزیتهای بیشتری داشته باشد و در قبال این مزیتها قیمت مناسبتری داشته باشد، اقبال بیشتری برای انتخاب شدن خواهد داشت. پس مساله ارزش، مساله ارائه مزیتهای مناسب در برابر قیمت مناسب است.
دیدگاه ها
Pingback: لیست کتابهایی که در حوزه استراتژی مطالعه کردم - کایزون