هرکدام از ما در جاهای مختلفی زندگی میکنیم و تاکنون تجارب مختلفی را از سر گذراندهایم.
ما هر روز صدها تصمیم بزرگ و کوچک میگیریم. تصمیماتی که مسیر زندگی ما را تعیین میکنند. سبدی از صدها تصمیم که ممکن است برخی از آنها مانند اینکه چه غذایی بخوریم و چه رنگ لباسی بپوشیم، با دیگران یکسان باشد؛ اما وقتی یک بازه زمانی طولانی مانند ۵ یا ۱۰ سال را در نظر میگیریم، موضوع متفاوت است. اینجاست که اثر میلیاردها تصمیم ریز و درشت، سرنوشت ما و مسیر آن را منحصر به فرد میکند.

تصمیمات ما سرنوشت ما را رقم میزنند. بزرگ یا کوچک، همه تصمیمات بسیار مهم هستند.
به این ترتیب شاید بتوانیم در ابتدای مسیر رسیدن به اهدافمان، نقش بداقبالی و بدشانسی را در جایگاه و وضعیتمان موثر بدانیم. شاید بتوانیم برای شکستهای خودمان، نقش والدین، نقش محیط اجتماعی، رشته تحصیلی و دانشگاه محل تحصیل، جغرافیای نفرین شده، سیستمهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و سطح درآمد پدر و خانواده، نژاد و حتی شهر و روستای محل زندگیمان را موثر بدانیم.
حرف من این است که شاید در ۵ سال اول بتوانید اثر شرایط بیرونی که خارج از کنترل شماست را به عنوان مانعی در برابر اهدافتان بهانه کنید. اما وقتی نتوانستید بعد از گذشت ۵ سال تغییرات قابل لمسی ایجاد کنید یا اگر بعد از ۱۰ سال به دستاورد قابل توجهی نرسیدید، کمتر از قبل میتوانید بدشانسی و عوامل بیرونی را بهانه کنید.
این موضوع ارتباطی به سن شما ندارد. زیرا ممکن است مسیر رسیدن به هدف را در ۳۰ یا ۴۰ سالگی یا حتی ۶۰ سالگی آغاز کرده باشید.
حتی نیازی نیست برای احساس بهبود شرایط، ۵ سال صبر کنید. اگر در بدترین شرایط هم هستید، به تدریج با آغاز تلاش و اصلاح مسیر تصمیمات، در انتهای سال اول هم احساس بهبود شرایط و توسعه تواناییهایتان خواهید داشت. چه این تواناییها از جنس مهارت باشند یا توسعه توانایی مالی.
شاید دوست داشته باشید: