بازاریابی محتوا و ارتباط آن با تفکر واگرا و تفکر غیر خطی

تفکر واگرا و تفکر غیر خطی در بازاریابی محتوا

در این مطلب می‌خواهم در مورد اهمیت تفکر واگرا و تفکر غیر خطی در تخصص‌های بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا حرف بزنم. هردوی اینها را می‌توان زیر مجموعه‌ای از دیجیتال مارکتینگ در نظر گرفت.

پس این مطلب در ستایش تفکر غیر خطی و تفکر واگرا نوشته شده است؛ اما به هیچ وجه اهمیت تفکر خطی و تفکر همگرا را زیر سوال نمی‌برد. زیرا طبیعت تخصص‌ها و مشاغل مختلف، تنوع شیوه‌های تفکر را می‌طلبد.

بریم و مطلب این هفته را مطالعه کنیم.

تفکر همگرا و تفکر واگرا

ما در تفکر همگرا بر روی یک ایده یا نظر یا راه حل قفل می‌شویم. یعنی نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم به راه حل‌های دیگر حتی فکر کنیم. این موضوع شاید برای سنجش شاخص‌های کلیدی عملکرد یک متخصص محتوا، در مبنا قرار دادن رتبه الکسا نمود پیدا کند. مدیر شما از جایی شنیده است که رتبه الکسا هرچه کمتر باشد بهتر است و اینکه شنیده است یکی از شاخص‌های ابتدایی برای پیشرفت وبسایت، رتبه الکسا است.

او بر روی شاخص رتبه اکسا گیر کرده و نمی‌تواند شاخص‌های بهتری مانند رتبه مطالب وبسایت در کلمات کلیدی مختلف و نرخ تبدیل وبسایت را بسنجد. پس به زبان ساده او به دام تفکر همگرا افتاده است. اما تفکر واگرا چیست؟

تفکر واگرا در نقطه مقابل تفکر همگرا قرار دارد. بسیاری از محققان مانند ورنر راینارتز، تفکر واگرا را موازی با خلاقیت می‌دانند. اینکه برای انجام کاری یا حل مشکلی، چندین راه پیشنهاد دهیم. اینکه برای رفتن به پیک نیک فقط یک یا دو انتخاب در ذهن ما جرقه نزند. بلکه چندین و چند مکان و فعالیت را برای گذراندن تعطیلات خود مدنظر داشته باشیم.

همه ما به طور پیش فرض (تنظیمات کارخانه) تفکر همگرا را در وجود خود داریم. این تفکر واگرا است که برای شکوفایی نیاز به تمرین و مراقبت دارد.

مطابق انتظار، تفکر واگرا برای مشاغلی مانند نویسندگی، کارشناس محتوا، استراتژیست محتوا و کپی رایترها الزامی است. آنها باید هر لحظه راه‌ها و کَلَک‌های مختلفی برای موفقیت سازمان محتوایی تحت نظر خود در چنته داشته باشند تا تمایز ایجاد کرده و در این اقیانوس پرخون و پر از رقابت، ارزش آفرینی کنند و جایی برای خود دست و پا کنند.

تفکر خطی و منطقی بودن

بسیاری از ما، صفت “منطقی بودن” را صفت مثبتی تلقی می‌کنیم. به این دلیل که فکر می‌کنیم انسانی با تفکر منطقی، هیچ وقت کاری برخلاف انتظار و بدون در نظر گرفتن جوانب مختلف آن، به انجام نمی‌رساند. اما ویژگی مهم این نوع تفکر، قابل پیش بینی بودن رفتارهاست. به طوری که شاید این افراد اولین افرادی باشند که ذهن آنها به راحتی برای شبیه سازی ربات و یادگیری ماشین، قابل کد نویسی باشد!

زیرا آنها در مقابل محرک‌های مشخص، رفتارهای مشخصی بروز می‌دهند. خبر بد اینکه اغلب سیستم‌های آموزش و پرورش در جهان، تفکر همگرا و در کنار آن تفکر کاملا منطقی را رواج و آموزش می‌دهند. در این سیستم‌های تعلیم و تربیت، هرکس تفکر منطقی و آموزه‌های آن را دقیق‌تر انجام دهد، به نمرات و مدارج بالاتری دست می‌یابد.

ما در حل مسئله با تفکر خطی (منطقی)، توالی فعالیت‌ها را داریم. یعنی مسئله را می‌شکنیم و به جزء‌های کوچک‌تر تقسیم می‌کنیم. در ادامه برای آن گام‌های حل مسئله طراحی می‌کنیم. با حل کردن هر گام به گام بعدی وارد می‌شویم و در نهایت مسئله را حل می‌کنیم. در این روش گام کنونی را نمی‌توانید سپری کنید مگر با حل کردن گام قبلی.

یعنی در این نوع تفکر اگر a=1 باشد و b هم برابر ۱ باشد؛ آنگاه a=b خواهد بود.

تفکر غیر خطی و خلاقیت

تفکر غیر خطی یا خلاق بودن

تفکر غیر خطی در مقابل تفکر خطی قرار می‌گیرد. یعنی حل مسئله بوسیله تفکر غیر خطی، یک نقطه شروع ندارد. بلکه چندین راه حل مطرح شده و بهترین راه حل انتخاب می‌گردد. سپس در ادامه مسیر نیز ممکن است کارها به شیوه‌ای که راحت‌تر است و با شیوه‌های جدیدتر ادامه یابد. این یعنی یک راه راست و یک مسیر مشخص برای حل مسئله وجود ندارد.

پس فهمیدیم که فکر غیر خطی کاری با حل گام به گام ندارد. کسانی که از مهارت تفکر غیر خطی برخوردارند، در شرایط متفاوت راه حل‌های متناسب با شرایط جدید ارائه می‌دهند. به همین دلیل افراد با تفکر غیر خطی، در مقابل مشکلات و سختی‌ها یا شرایط عدم قطعیت، سریع‌تر سازگار می‌شوند.

آنها خیلی زود ابزارهای فکری و شناختی خود را با شرایط جدید کالیبره می‌کنند و خود را با وضعیت جدید هماهنگ می‌کنند. یعنی زودتر از بقیه با قوهای سیاه و کبود و تغییرات شدید در زمینه‌های مختلف سازگار می‌شوند. قابل انتظار است که هرکس زودتر و بهتر با شرایط جدید سازگار شود، هم از یک شکست بزرگ می‌رهد؛ هم اینکه نقطه شروع جدیدی برای موفقیت و شکوفایی بیشتر و پیشی گرفتن از رقبا پیدا می‌کند.

اما افراد با تفکر منطقی، در شرایط سخت خیلی زود به روغن سوزی می‌افتند و از رده خارج می‌شوند.

حال آیا می‌توانید متخصص رشته‌ای را تصور کنید که تفکر منطقی و همگرا دارد در حالی که زمینه تخصصی او سالانه یا حتی هر ۶ ماه تغییر می‌کند؟؟

بازاریابی محتوا و بهینه سازی موتورهای جستجو (سئو)+ دیجیتال مارکتینگ دقیقا از همین حوزه‌ها هستند.

بازاریابی محتوا ، تفکر غیر خطی و تفکر واگرا

بازاریابی محتوا و در حالت کلی‌تر دیجیتال مارکتینگ از آن دسته از تخصص‌هایی است که دائما در حال تغییر است. متخصصان این حوزه‌ها باید به صورت همیشگی کتابها، مقالات و وبلاگ‌های این حوزه را دنبال کنند و دانش خود را به روز نگه دارند.

اما تفکر غیر خطی چه رابطه‌ای با بازاریابی محتوا و سئو و به طور کلی با دیجیتال مارکتینگ دارد؟ می‌دانید چه عواملی بر روی موفقیت یا شکست یک وبسایت اثرگذار هستند؟ چه عواملی وجود دارند که یک وبسایت بعد از گذشت ۲ سال در برخی کلمات کلیدی به نتایج اول گوگل می‌رسد؛ اما یک وبسایت مشابه و با حوزه مشابه با قبلی هرچه زور می‌زند حتی به صفحه اول هم نمی‌رسد؟

جهان ما پر است از پدیده‌هایی که غیر خطی رفتار می‌کنند. یکی از اینها فرآیندهای موفقیت و شکست است. موفقیت یا شکست در درس و دانشگاه، در رقابت‌های ورزشی، در یادگیری زبان خارجی، در ازدواج، در مدیریت یک وبسایت یا حتی در کل زندگی. همه اینها پدیده‌هایی پیچیده با رفتارهایی بسیار غیر خطی هستند.

عوامل زیادی بر روی رتبه‌بندی یک وبسایت در موتورهای جستجو موثر هستند. بعضی از این عوامل به خود ما بستگی دارند و برخی هم به رقیبان ما بستگی دارند. یعنی بعضی چیزها دست ما نیست. ما فقط می‌توانیم هر روز نهایت سعی خود را بکنیم و منتظر اشتباه رقیب بمانیم. همین!

در این مسیر، تفکر غیر خطی و تفکر واگرا به ما کمک می‌کنند تا سختی‌های مسیر را هموار کنیم و مشکلات آن را راحت‌تر بشناسیم و دقیق‌تر آنها را تحلیل کنیم. بدین ترتیب زودتر با شرایط سازگار شده و نتایج بهتری نسبت به رقبا خواهیم گرفت.

بازاریابی محتوا و تفکر غیر خطی

رفتار غیرخطی موتورهای جستجو

مثال جالبی از غیر خطی بودن، رفتار وبسایت در هنگام رسیدن به رتبه‌های بالای موتورهای جستجو است. تصور کنید برای رسیدن به رتبه ۱۱ (نتیجه اول در صفحه دوم) در گوگل، به X واحد تلاش نیازمندید. شما از اینجا به بعد برای رسیدن به صفحه اول و باقی ماندن در آن به ۲X واحد تلاش نیاز دارید. غیر خطی بودن یعنی همین.

در سئو و بازاریابی محتوا هیچ دلیلی نیست که ۱+۱ برابر ۲ شود. برعکس دقیقا اینجا جایی است که با تلاش بیشتر و اتخاذ راه‌های مبتکرانه می‌توانید کاری کنید که ۱+۱ برابر ۱۰ شود. یعنی وبسایت شما شکوفایی بزرگی را تجربه کند.

در غیر خطی بودن رفتار موتورهای جستجو همن بس که ۷۰% کاربران فقط روی سه نتیجه اول کلیک می‌کنند. بیش از ۹۰% کاربران نیز در صفحه اول موتور جستجو به دنبال راه حل مشکل یا سوال خود می‌گردند.

تقویت تفکر غیر خطی هم همانند تفکر واگرا، نیاز به تمرین و مراقبت دارد. زیرا مغز ما به سمت تفکر همگرا و تفکر خطی تمایل شدیدی دارد. ما همانند ربات‌ها در داخل مدرسه برای داشتن تفکر همگرا و تفکر خطی، برنامه نویسی و تنظیم شده‌ایم. برهم زدن این تابو (تنظیمات کارخانه) درد دارد. اما پاداش آن شیرین خواهد بود.

پاداشی به بزرگی ارزش آفرینی و ایجاد تمایز و کسب یک مزیت رقابتی درخشان…

آیا هرآنچه را نتوانیم به عدد و رقم بیان کنیم، نمی‌توانیم مدیریت کنیم؟

آنت سیمونز در کتاب بهترین قصه گو برنده است می‌گوید:

عبارت “اگر نتوانی چیزی را اندازه بگیری، نمی‌توانی مدیریتش کنی!” خطرناک است چون مردم فکر می‌کنند عبارت درستی است. مهم بودن چیزی قطعا به قابل شمارش بودن آن ربطی ندارد. می‌گویند اینشتین گفته ” هرچیزی که قابل شمارش باشد، لزوما مهم نیست و هرچیزی هم که مهم باشد لزوما قابل شمارش نیست”.

بسیاری از ما در استراتژی بازاریابی محتوا برای وبسایت و پروژه‌های محتوایی خود آنقدر غرق سنجش شاخص‌های کلیدی عملکرد و کشیدن نمودار پیشرفت و پسرفت برای آن می‌شویم که در ذهن ما جایی برای تفکر واگرا و خلاقیت و تفکر غیر خطی نمی‌ماند.

پس به یاد داشته باشیم که:

  • با دوبرابر کردن تلاش برای سئو وبسایت، لزوما رتبه وبسایت ما در گوگل دو برابر بهتر نمی‌شود.
  • لزوما با دوبرابر کرده تعداد محتواهای وبسایت، رتبه و جایگاه ما دوبرابر بهتر نمی‌شود.
  • با دوبرابر کردن دنبال کنندگان ما در شبکه‌های اجتماعی، موفقیت مالی و وضعیت بازاریابی محتوای وبسایت ما دوبرابر بهتر نمی‌شود.

رفتار وبسایت و موفقیت آن تابعی از چند صد عامل بوده و شاید بیش از ۳۰ درصد آن به رقیبان ما بستگی دارد.

مسیر دیجیتال مارکتینگ مسیری است که باید آهسته و پیوسته طی شود. باید آرام و با وقار و با صلابت جلو برویم و نیم نگاهی هم به قله داشته باشیم.

از این کتابها هم استفاده کردم

کتاب “بهترین قصه گو برنده است”-نوشته آنت سیمونز-ترجمه زهرا باختری-چاپ هشتم-نشر اطراف

کتاب “بازاریابی محتوا”-نوشته جو پولیتزی-ترجمه سجاد خزائی و مریم نجفی-انتشارات نسل روشن

یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۹
بازنشر و به روز رسانی: خرداد ۱۴۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *