پ.ن
در مورد اثر نوشتن در توسعه فردی یا اثر نوشتن اهداف بر احتمال رسیدن به آنها مطالب زیادی گفته شده است. در برخی اوقات درگیر موضوعی میشویم که حل آن مشکل کمی سخت است. مغز ما قفل میکند. روزهای زیادی به آن مشکل فکرمیکنیم. اما بازهم فرجی حاصل نمیشود. در این حالت هم میتوان از نوشتن سود جست.
ابتدا این کار را بکنید.
ابتدا در یک گوشه آرام و ساکت بنشینید و تمام مواردی که در باره آن نگرانی دارید بنویسید. همچنین تمام دانستههای خود را در مورد آن مشکل خاص بنویسید و سعی کنید از مشکلات مختلف و زوایای در هم تنیده آن، یک نمودار درختی رسم کنید. به این ترتیب آناتومی مشکل را تعریف کردهاید. همین که استحکامات و تدارکات دشمن را بشناسید، نیمی از جنگ را برنده شدهاید.
یادتان باشد سعی کنید تمام زوایای پنهان مشکل را بر روی کاغذ بیاورید. اصراری نیست. همچنین به جای کاغذ از فایل تکست، ورد یا گوگل داکس استفاده کنید. اگر مشکل شما وسیعتر از مشکلات شخصی است، از جلسات طوفان فکری استفاده کنید. از همکاران و دوستان خود بخواهید در مورد مشکل هر نقطه نظری دارند، بیان کنند. بدین ترتیب به تدریج جرقههایی شکل میگیرد و اغلب یکی از این جرقهها راه حل مشکل یا سرنخی از راه حل را نشان میدهد.
در کنار آن میتوانید این کار را هم بکنید.
برخی اوقات مشکل شما ریشههای عمیقتری میتواند داشته باشد. در این حالت آناتومی مشکل را که قبلا روی کاغذ آوردهاید، هر شب قبل از خواب مرور کنید. تا یک هفته هر روز صبح، حتی قبل از شستن صورت و مسواک زدن، به نوشتن بپردازید. مهم نیست چه چیزی مینویسید. فقط بنویسید. هر روز یک برگه A4 را پر کنید.
چه اتفاقی میافتد؟ مغز شما سوال اصلی را شب قبل دریافت کرده است. به همین دلیل سلولهای مغزی و پردازشی شما همچون یک مسئول کتابخانه، در مخزن اصلی مغز به دنبال سرنخهای پاسخ به مشکل میگردد. به همین ترتیب اگر نوشتن را ادامه دهید. قطعا به زودی راه حل پیدا خواهد شد.
پس کارکرد اصلی نوشتن میتواند تمرکز بر حل مشکل و شناخت و تعریف آناتومی مشکل به طور دقیق باشد. بسیاری از مشکلاتی که از حل آنها عاجز هستیم، هنوز زوایای مختلف آن را نشناختهایم. پس نوشتن در این زمینه هم میتواند به ما کمک کند.
یادمان باشد مکتوب کردن کمک میکند دقیقتر فکر کنیم.
کم رنگترین جوهرها از قویترین حافظهها ماندگارتر است.
یعقوب دلیجه
۱۰ بهمن ۱۳۹۹
