پ.ن
کسب تخصص همانند طی کردن مسیری دور و دراز است. افق روشنی نیست اما میدانیم پایان شب سیه سپید است. افراد زیادی در این مسیر کم میآورند و مسیر را بر میگردند. آنها به سرزمینهای جدید و بکر تعلق ندارند بلکه به گوشه آسایش خودشان تعلق دارند. آنها میخواهند تن، روان و مغز خودشان را میخواهند به طور کاملا دست نخورده تحویل خاک دهند.
ما کاری با آنها نداریم اما توقع احمقانهای است که فکر کنیم آنها با ما کاری نداشته باشند. قطعا باید از چنین افرادی دوری کنیم. من به آنها میگویم آدمهای سمی. آنها به هر چیزی که نزدیک شوند گَرد مرگ را میپاشند. آنها وقتی شما را در حال پرواز ببینند، با قلابهایی به شما آویزان میشوند. یا میخواهند شما را به زیر بکشند یا اینکه آنها هم با شما پرواز کنند. پر پرواز ندارند؛ میتوانند داشته باشند اما خود نمیخواهند.
حال بپردازیم به اینکه:
متخصص کیست؟
متخصص مرا یاد واژه اختصاص میاندازد. کسی که وقت و انرژی خود را وقف حوزه محدود و مشخصی کرده و در آن حوزه خاص، صاحب نظر است. شما برای متخصص شدن در یک حوزه محدود ابتدا باید مرزهای حوزه را بشناسید. شناختن مرزها یعنی اینکه کاملا بتوانید تشخیص دهید این حوزه شامل چه چیزهایی نمیشود. با کسب این شناخت، میتوانید برای کسب مهارت و دانش در آن حوزه خاص برنامه بریزید.
ابزارهای رشد و کسب تخصص
حال ابزارهای لازم برای کسب تخصص و مهارت در یک حوزه خاص عبارتند از:
کتاب
مطالعه کتاب میتواند نقطه شروع برای کسب تخصص باشد. من همیشه برای شروع یادگیری یک حوزه از کتابها استفاده میکنم. از کجا شروع میکنم؟ همانند زمانی که اولین بار میخواستم شنا یاد بگیرم، دل را میزنم به دریا و قدم در راه میگذارم. به تدریج شروع میکنم و با تحقیق و بررسی دقیق، ۱۰ یا ۲۰ کتاب برتر هر حوزه را استخراج نموده و سه تا سه تا سفارش میدهم. در مورد چگونگی مطالعه کتاب در پست بعدی خواهم گفت.
از هر سه کتاب وقتی آخرین کتاب را شروع میکنم، سفارش سه تای بعدی را ثبت میکنم تا وقتی کتاب سوم تمام شود، کتابهای بعدی برسند. این طوری دیگر هیچوقت بدون کتاب نخواهم بود. همچنین این توصیه را به یاد داشته باشید که بهتر است با مطالعه کتابهای کلاسیک و مرجع آن حوزه شروع کنید. زیرا کتابهای مرجع، بهتر و دقیقتر مرزهای حوزه را مشخص میکنند.
با مطالعه کتاب ذهن شما در آن حوزه ورزیده خواهد شد. به این ترتیب با مطالعه بیوقفه، میتوان خود را به ۱۰ درصد برتر حوزه مورد نظر رساند. اما رسیدن به سطح تخصص در یک حوزه با به شمار آمدن در گروه دهک اول در آن حوزه کمی فاصله دارد. به همین دلیل اقدامات بیشتر و دقیقتری باید انجام دهیم.
دوره آموزشی
دورههای آموزشی همان چکیده کتابها هستند که به صورت یک محصول یا خدمات آموزشی دیجیتال یا فیزیکی ارائه شده و مخصوص کسانی هستند که میخواهند راحتتر و زودتر یاد بگیرند. غافل از اینکه سریعتر یادگرفتن در نقطه عکس عمیق یاد گرفتن است.
در مورد دوره آموزشی نیز در محتواهای قبلی صحبت کردهایم. دوره را شاید بتوان گفت مکمل سایر ابزارها برای کسب تخصص است. اما لزوما با شرکت در دوره آموزشی متخصص یک حوزه نخواهیم شد. خودم آدم درونگرایی هستم. همیشه از کتابها برای یادگیری یک مهارت استفاده میکردم. البته زمانی پول خریدن دوره آموزشی نبود. اکنون هم وقتش نیست و هم به لحاظ هزینه فرصت، پرداخت هزینه برای یادگیری ۵ درصد یک حوزه، ۱۰ برابر کتابی که ۱۰ درصد آن حوزه است، کاری بیهوده به نظر میآید.
همه مانند من خود آموز نیستند. اغلب افراد ترجیح میدهند در دورههای آموزشی شرکت کنند تا کارشان سریعتر راه بیفتد.
خود آموزی سختترین و زمانبرترین و کم هزینهترین راه یادگیری است البته لزوما بهترین راه یادگیری برای همه نیست!
مربی
مربی کسی است که راه بلد مسیر رسیدن به کسب تخصص است. او راه و چاه را میشناسد چون قبلا یا آن راه را رفته، یا دوستانی داشته که آن راه را رفتهاند. به معنای اصلی “مربی کسی است که سرعت خود را آنقدر کند میکند تا بتوانی همراه با او رشد کنی. داشتن مربی باعث جلوگیری از عدم ثبات مانند تغییر شغل و… میشود.
مربی معنای والاتری نسبت به مشاور دارد.
رویداد
رویدادها کمک میکنند تا خود را عضو یک گروه (قبیله) تصور کنیم و بدانیم تنها نیستیم. این حس ریشه در تاریخ تکامل انسان دارد و کاری برای اصلاح آن نمیتوان کرد. البته از داخل این گردهماییها میتوان چند استفاده مفید داشت. آشنایی با همکاران جدید، گسترش شبکه کاری و حرفهای و آشنایی با اساتید آن حوزه خاص میتواند نمونههایی از این فواید باشد.
مقاله
در تمام زمینههای علمی مقالات متعدد و به روزی وجود دارند که دائما به تعداد آنها اضافه میشود. فرآیند ویرایش کتاب و چاپ جدید آن کُندتر از آن است که محتواهای جدیدترین مقالات آن حوزه را شامل شود. به همین دلیل بهتر است پس از مطالعه مهمترین کتابهای حوزه مورد نظرتان، به طور مرتب به مقالات بین المللی آن حوزه هم سر بزنید.
وبلاگ
در هر حوزه وبلاگهای مطرحی در سطح جهان وجود دارند. وجه تمایز وبلاگ نسبت به سایر منابع علمی را میتواند پویایی آن در نظر گرفت. همچنین شما با شرکت در بحثهای داخل وبلاگ، میتوانید با افراد جدیدی آشنا شده و خود را به تدریج متخصص این حوزه معرفی کنید.
و اما میرسیم به مهمترین بخش ماجرا:
تجربه و بکارگیری دانستهها
به کار گیری دانستهها شاید مهمترین چیزی است که برای عمیقتر کردن مهارت و دانش الزامی است. در غیر این صورت شما با یاد گرفتن و عمل نکردن به آن، صرفا به یک حمل کننده زبالههای دانشی بدل میشوید. هدف غایی یاد گرفتن علم و دانش باید عمل به آن باشد. مراقب باشیم فقط علومی را یاد بگیریم و برای آن وقت بگذاریم که بتوانیم از آن به طور عملی در راستای بهبود شرایط زندگی خودمان یا سایرین سود جست.
روش من برای تجربه دانستهها به این صورت است. وقتی کتابهای مرجع یک حوزه را مطالعه کردم، شروع میکنم به خلاصه سازی و رسم نقشههای مفهومی و ارتباط دادن همه کتابهای آن حوزه به همدیگر. سپس به تدریج آغاز میکنم و تمام مفاهیمی که یاد گرفتم را در زندگی واقعی پیاده سازی میکنم.
مثلا اگر شما بخواهید در زمینه اینترنت اشیا متخصص شوید باید ابتدا کتابهای مرجع حوزه را مطالعه کنید. سپس سعی کنید مرزهای حوزه را بشناسید. وقتی مرزها را شناختید میتوانید براساس علاقه خود تصمیم بگیرید که در چه زمینهای از آن حوزه فعالیت کنید. مثلا طراحی نرم افزار یا سخت افزار؛ پردازش ابری یا تحقیق و توسعه مدلها و…. در ادامه براساس انتخابی که داشتهاید ابزارها (یادگیری زبان C و تهیه بردهای الکترونیکی مانند رزبری پای یا آردوینو) را تهیه کرده و شروع میکنید به پیاده سازی علومی که یاد گرفتهاید.
وقتی دانش به مرحله عمل میرسد، کاستیهای آن پدیدار میگردد. به این ترتیب دانش تک بعدی که از کتابها آموختیم، در این مرحله بعد پیدا میکند و تبدیل به یک شی واقعی در دنیای فیزیکی میگردد. چیزی از جنس خلق یک محصول. آنجاست که هورمونهای خاصی در مغز ما ترشح شده و ما را به ادامه این مسیر ترغیب میکنند.
جمع بندی
در انتها باید بگویم اگر من بخواهم متخصص یک حوزه خودم را معرفی کنم باید:
-تمام کتابهای آن حوزه را مطالعه کنم.
-تمام افراد مهم و تاثسر گذار آن حوزه را بشناسم.
-تمام وبلاگهای (فقط) مطرح آن حوزه را دنبال کنم.
-با مطالعه و تفکر تحلیلی بر روی جدیدترین مقالات آن حوزه، دانش خود را به روز نگه دارم.
-همیشه سعی میکنم به علمی که آموختم عمل کنم.
یعقوب دلیجه
۵ آذر ۱۳۹۹
