کسب و کارهای کوچک کار سختی برای رقابت با کسب و کارهای غول دارند. این کسب و کارها منابع محدودی دارند و نمیتوانند یک رقابت پایاپای و شانه به شانه داشته باشند. به همین دلیل باید دقیقتر عمل کنند و فرصت سعی و خطا ندارند.
کسب و کارهای بزرگ هم نقاط ضعفی دارند. قطعا هیچ کسب و کاری بدون ضعف نیست و هیچ صنعتی هم بدون مشکل و خلا وجود ندارد. کسب و کارهای کوچک باید قید رقابت رودر رو را بزنند و به دنبال گوشه آبی از اقیانوس آن صنعت باشند. آنها باید به فکر جایگاه سازی برند خود باشند تا محصولات و خدماتشان گوشه مشخصی از بازار را تحت سلطه خود درآورد.
جایگاه برندها در ذهن مخاطب چگونه شکل میگیرد
مردم برای ردهبندی برندهای هر حوزه، در ذهن خود یک نردبان در نظر میگیرند که در بهترین حالت این نردبانها ۷ پله دارد. برند برتر را در بالاترین پله و بقیه را به ترتیب در پایین قرار میدهند. هر وقت هم برند جدیدی در آن حوزه ببینند، آن نردبان را در ذهن خود تصور میکنند و در اغلب موارد به جایگاه برند برتر دست نمیزنند. به همین دلیل جایگاه سازی بهترین راه برای رقابت با غولهای کسب و کار در صنایع مختلف است.
برای موفق شدن در بازاری که غولها فعالیت میکنند، نمیتوان کوتوله و لیلی پوتی بود! تنها کاری که باید کرد این است که نردبان جدیدی باید بسازیم. نردبان جدید در ذهن مخاطب. وقتی نردبان را بسازیم، بالاترین پله هم جایگاه ما خواهد بود و از آن به بعد هر برند جدیدی که به بازار معرفی شود، در زمینی که قوانین آن را ما تعیین کردهایم مجبور به بازی خواهد بود.
جایگاه سازی به ما کمک میکند تا نردبان خودمان را در ذهن مشتری بسازیم. سازنده نردبان قطعا در پله اول آن خواهد نشست.
البته جایگاه سازی این نیست که حتما یک محصول متمایز داشته باشیم. محصولی جدید با تکنولوژی جدید! بلکه نیاز داریم رسته جدیدی ایجاد کنیم که در آن پیشتاز باشیم. مثلا شاید نوشابه سون آپ نمیتوانست در رسته کولاها پیشتاز باشد. به همین دلیل استراتژی جایگاه سازی که انتخاب کردند این بود: ” اولین نوشابهای که کولا نیست!” جالب است.
نقش بازاریابی محتوایی کجاست؟
به عنوان یک کسب و کار کوچک برای رسیدن به چنین جایگاهی نیاز به مخاطب داریم. امروز بهترین ابزار جمع آوری مخاطب (به قول سث گادین، قبیله) بازاریابی محتوایی و رویکرد محتوا مداری است. این رویکرد بهتر است از همان ابتدای شروع کسب و کار شکل بگیرد و در تار و پود سازمان ریشه داشته باشد.
بازاریابی محتوایی و رویکرد محتوامدار اگر به خوبی پیاده سازی شود، میتواند بزرگترین مزیت (استراتژیک) سازمان باشد. مزیتی که هرکسی نمیتواند از آن تقلید کند.
با استفاده از محتوا میتوانیم به تدریج مخاطب و هوادار جمع کنیم و بعد بر اساس نیازهای آنان، محصولات و خدماتی ارائه دهیم. در این حالت قطعا ریسک شکست به شدت پایین خواهد بود. محتوا آنقدر پتانسیل دارد که بتوانم آن را تنها راه مقابله کسب و کارهای کوچک با کسب و کارهای بزرگ بنامم. با یک رویکرد محتوایی در درازمدت سهم بازار خود را کسب میکنید و دیگر هیچکس حتی نمیتواند از شما تقلید کند. چه برسد به اینکه جایگاه شما را بدزدد.
یعنی بازاریابی محتوایی کاملا قابلیت تبدیل شدن به یک مزیت استراتژیک را دارد. درست است که اجرای رویکرد محتوایی آسان نیست اما ارزش که ایجاد میکند چندین برابر بیشتر و بزرگتر از سایر ابزارهای رشد کسب و کار و بازاریابی است.
حتی اگر یک کسب و کار توسعه یافته باشید
محتوا و فرآیندهای بازاریابی محتوایی حتی اگر شما اکنون محصولاتی هم داشته باشید، به شدت کاراست. شما میتوانید با پیاده سازی استراتژیهای محتوایی، محصولات خود را در کانالهای دیجیتال معرفی کنید، بفروشید، برندسازی و جایگاه سازی کنید و خودتان را به عنوان متخصص در آن حوزه معرفی کنید. البته این کار کاملا تدریجی صورت خواهد گرفت.
یعقوب دلیجه
۱۰ خرداد ۱۴۰۰