رقابت، پیروزی، چیرگی و اصل کایزن…

مفهوم رقابت در تفکر استراتژیک

پیش نوشت: مفاهیم رقابت، پیروزی و چیرگی واژه شناسی و تفکیک این واژه‌ها و مصداق‌های آن، یکی از بخش‌های #تفکر استراتژیک و ادبیات خاص حوزه استراتژی است. از یک استراتژیست نیز انتظار می‌رود ادبیات این حوزه را بشناسد و در جای مناسب به کار ببرد. به همین دلیل این مطلب را در زیرمجموعه تفکر استراتژیک قرار دادم.

رقابت و پیروز شدن در آن، دغدغه بسیاری از ماست. با تاریخچه و مبنای علمی آن کار ندارم. اما این قابل انتظار است که هنگام محدودیت فرصت‌ها و تعدد مطالبه گرها یا به تعبیر دیگر هنگام کمیابی شکار و تعدد شکارچیان، بین گروه دوم، تلاش و جنب و جوشی صورت می‌گیرد که به آن رقابت می‌گوییم.

اگر این چهارچوب را از رقابت بپذیریم، این را هم می‌فهمیم که در هر نوع رقابتی، بخشی از منابع ما (توجه، انرژی، پیگیری و تلاش) برای پایش تحرکات رقیبان اختصاص می‌یابد. چه اینکه اگر چنین کاری انجام نشود، از دایره تعریف رقابت خارج می‌شود.

برخی از واژگان در فضای رقابتی (فردی، سازمانی) با تناوب بیشتری مطرح می‌شوند. رقیب، پیروزی و چیرگی از این قماش هستند. در آخر این مطلب هم به اصل بهبود مستمر (کایزن) حرف میزنم. آن هم به عنوان یکی از مدل‌های خارج شدن از رقابت ناسالم و وارد شدن به یک رقابت سالم.

پیروزی و چیرگی و تفاوت این دو

نیاز به تاکید هست که رئیس فرهنگستان ادب فارسی یا لغت دان و یا زبانشناس نیستم. حرف‌هایی که در ادامه می‌آید، یک برداشت آزاد براساس مطالعات و تجربیات‌ام است.

پیروزی را دست یابی به هدف یا اهدافی می‌دانم که براساس یک برنامه ریزی و تخصیص منابع مشخص در یک افق زمانی مشخص و قابل محاسبه بدست آمده‌اند. در چنین حالتی وقتی به هدف تعیین شده در زمان تعیین شده و با همان منابع (مالی، زمانی و…) رسیدیم یعنی پیروز شده‌ایم. پس بازی هدف گذاری و تلاش در جهت پیروزی، یک بازی با مجموع غیر صفر است. یعنی شما و یک بازیکن دیگر وارد همان زمین بازی شده و می‌توانند مستقل از همدیگر پیروز شوند و جا و قلمرو یکدیگر را تنگ نکنند.

در بازی مجموع غیر صفر، تمرکز بالایی دارید؛ منابع‌تان صرف توسعه و رشد می‌شوند. از پیروزی دیگران ابایی ندارید. بلکه برخی اوقات حتی از پیروزی آنان حمایت می‌کنید. زیرا پیروزی سایر بازیگران در یک زمین بازی باعث بزرگ‌تر شدن زمین بازی شما و امکان کسب پیروزی‌های بزرگ‌تر توسط شما می‌شود.

چیرگی زمانی مصداق دارد که فرد، سازمان، گروه یا کشوری را به عنوان رقیب در نظر بگیریم وارد یک بازی با قوانین مشخص و یک زمین بازی محدود و با هدف و شاخص‌های برنده شدن یکسان شویم. در چنین حالتی فقط زمانی برنده می‌شویم که طرف مقابل ببازد. یعنی یک بازی مجموع صفر. در چنین حالتی زمین بازی کوچک است، طرفین دست و پاگیر همدیگر هستند. منابع برای غلبه بر اصطکاک رقابتی صرف می‌شوند و از همه بدتر، برخی از رقیبان که بیرون زمین بازی نشسته‌اند، در تنور بازی هیزم می‌ریزند. زیرا حتی اگر در چنین بازی یکی از طرفین برنده شوند، هر دو طرف هزینه‌هایی را صرفا برای شرکت در این رقابت متحمل شده‌اند.

انگار پیروز شدن رقابت با خود دیروزمان است که پیروزی‌های کوچکتری بدست آورده است و اکنون می‌خواهد آستانه و ظرفیت پیروزی را بالا ببرد. اما چیرگی از جنس رقابت با عاملی غیر از و خارج از خودمان و غلبه بر آن است. دستاوردی که ظرفیت موفقیت ما را بالا نمی‌برد. فقط در آن رقابت خاص ثابت می‌کنیم که بر طرف مقابل برتری داریم.

نکته‌ای در مورد رقابت

برخی اوقات رقابت اجتناب ناپذیر است. در هر زمین بازی، طبعا روز به روز تعداد شکارها کاهش می‌یابند و شکارچیان جدیدی افزوده می‌شوند. شکارچیان قبلی هم بر تجربه و تبحرشان افزوده می‌شود. معمولا هم رقابت شدید موقعی بروز می‌کند که پویایی (دینامیسم) بین شکار و شکارچی به یک تعادل برسد.

اما فرد یا سازمانی که کارآمد و هوشمند است، به سمت خارج شدن تدریجی از رقابت می‌رود یا تدبیری می‌اندیشد تا غلظت رقابت را پایین بیاورد. راههای مختلفی برای کاهش سطح رقابت وجود دارد. یکی از آنها ایجاد یک مزیت و شایستگی منحصر فرد است. یا یکی دیگر از آنها، ادغام، تملیک یا اتحاد با رقیبان است.

با خود دیروزمان رقابت کنیم

بهترین رقیب، خود دیروزمان هستیم. اگر بر خود دیروزمان پیروز شویم یعنی در مسیر پیروزی‌های بزرگ‌تری هستیم. یعنی هر روز با بهبودهای جزئی، قوی‌تر، کارآمدتر و اثربخش‌تر می‌شویم. تمرکز بر خود دیروزمان، اصیل‌ترین، جذاب‌ترین و کارآمدترین نوع رقابت است. زیرا سایر انواع رقابت را دربر می‌گیرد و دیگر نیازی به رقابت با دیگران نخواهید داشت.

مثل رقابت با خود دیروزمان، مثل یک شکارچی است که جای رقابت با شکارچیان بر تعداد محدودی شکار، به سرزمین‌های بکر و پر از شکار و با کمترین شکارچی می‌رود.

اصل کایزن، ابزاری برای رقابت با خودمان

کاری به تاریخچه آن ندارم. کایزن فرآیندی برای بهبود بی‌وقفه عملکرد است و شاید یکی از بهترین ابزارهای رقابت با خود دیروزمان است. کایزن را می‌توان بر روی تمام سطوح سازمان پیاده کرد. از فرآیندهای تولید و ارائه خدمات به مشتری گرفته تا فرآیند تصمیم گیری‌های کلان در شورای مدیران و هیئت مدیره شرکت‌ها.

اصل کایزن می‌گوید:

۱٫استاندارد سازی: رسیدن به یک فرآیند ویژه برای یک فعالیت خاص که قابل تکرار هستند.

۲٫اندازه گیری: با استفاده از داده‌های واقعی مثل زمان تکمیل فعالیت، ساعت‌های کار و…بررسی کنید آیا این فرآیند موثر هست یا نه.

۳٫مقایسه: ابعاد و اندازه‌های بدست آمده را با نیازها و خواسته‌ها مقایسه کنید. آیا این فرآیند در زمان شما صرفه جویی می‌کند؟ آیا زمان زیادی از شما می‌گیرد؟ آیا نتایج هدفگذاری شده از طریق فرآیند مذکور قابل دستیابی هستند؟

۴٫نوآوری: برای انجام کارها یا رسیدن به نتایج مورد انتظار، به دنبال راه های بهتر و تازه تر باشید. به مسیرهای زیرکانه‌تر و موثرتر فکر کنید.

۵٫استاندارد سازی: برای فعالیتهای موثر، فرآیندهای مشخص و قابل تکرار تنظیم کنید.

۶٫تکرار: به مرحله اول بروید و مراحل را پیوسته تکرار کنید.

رقابت با خود دیروزمان، تمرکز بر روی توسعه حوزه فعالیت (بزرگ کردن زمین بازی) است. رقابتی که هرگز به اتمام نمی‌رسد. یک خودآزاری لذت بخش یا یک رنج مقدس!

این مطلب برای اولین بار در تاریخ ۶ مهر ۱۳۹۹ در سایت کایزون منتشر شد و اکنون در تاریخ ۲۱ مهر ۱۴۰۱ به روز رسانی می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *