وقتی از بازاریاب محتوایی حرف میزنیم، از کسی میگوییم که با ابزار محتوا بازاریابی میکند. از محتوا استفاده میکند تا محصول یا خدماتی را جا بیندازد و بتواند برند مشخصی را در ذهن مشتری جایگاه یابی کند.
بازاریابی محتوایی هم مانند هر فرآیند دیگری که نقطه آغازی و پایانی دارد، نیاز به سنجش تاثیر گذاری و موفقیت دارد. یک فرآیند بازاریابی محتوایی در سطوح مختلف میتواند با سنجههای مختلفی براساس شرایط و هدف مورد ارزیابی قرار گیرد. مانند نرخ بازدید، نرخ تبدیل، ماندگاری، نرخ دانلود یک فایل مشخص، نرخ عضویت در اشتراک و یا نرخ پسند و اشتراک گذاری.
اما آیا هیچوقت به این موضوع فکر کردهایم که خودمان را به عنوان یک بازاریاب محتوایی مورد سنجش قرار دهیم. ما هم برای انجام پروژهای محتوایی چه در پلتفرمهای دیجیتال و چه در فضای آفلاین (نوشتن کتاب و نشریه و…) فرآیندی را طی میکنیم. شاید بد نباشد بدانیم بهترین بازاریابان محتوایی، چه کارهایی را انجام میدهند تا در گام اول از آنها تقلید کنیم.
گام اول در جاده موفقیت، شاگردی کردن و تقلید از موفقیت دیگران است.
گام دوم تکرار موفقیت است. یعنی فوت و فن استاد را به عنوان یک شاگرد زرنگ، یاد گرفتهایم.
گام سوم هم موفقیت به سبک خودتان است. اینکه با اسلوبی که خودتان با آن راحت هستید به موفقیت برسید.
اما این شاخصهای اصلی و مشترک چه چیزهایی هستند؟
۱٫مستند سازی برنامهها و استراتژی بازاریابی محتوایی
ضعیفترین جوهرها از قویترین حافظهها ماندگارتر است. ثبت کردن اهداف و نوشتن آنها بصورت مکتوب، احتمال تحقق و احتمال موفقیت را بالاتر میبرد. چون سند نوشته نسبت به یک برنامه شفاهی که در ذهن شماست، کمی تعهد ایجاد میکند. باعث میشود نتوانید به راحتی از قولهای مکتوبی که به خود دادهاید صرف نظر کنید. چون این کار در هربار ضربه کوچکی به عزت نفس شما میزند.
پس یک دفترچه همیشه به همراه داشته باشید تا بتوانید ایدههای خود را بنویسید. نه فقط در زمینه محتوا بلکه در تمام جنبههای زندگیتان. یا اینکه در حساب گوگل درایو خودتان پوشهای را به همین موضوع اختصاص دهید. این کارها باعث میشوند هیچ چیزی را از یاد نبرید و ایدهها را شکار کنید. چون معمولا ایدهها در جاهای غیر منتظره به ذهن خطور میکنند.
۲٫بازبینی برنامهها در فواصل زمانی مشخص و به طور پیوسته
بازاریابان محتوایی موفق، همیشه تمام جوانب کارها و فرآیندها را در چنگ خود دارند و تحت دستورالعملهای مشخصی، کارها را پیش میبرند. آنها به طور پیوسته از برنامه در حال اجرا و اثر گذاری ان بازخورد میگیرند و در صورت نیاز برنامه خود را اصلاح میکنند. این کار باعث میشود، فرآیندها روز به روز آسانتر، روانتر، سریعتر و موثرتر انجام شود.
به این ترتیب بازاریابان محتوایی موفق، یک فرآیند رشد و بهبود مستمر را تجربه میکنند. آهسته و پیوسته پیش میروند و به تدریج به ان چیزی که میخواهند میرسند.
نتیجه گیری
دو ویژگی فوق به بازاریابان محتوایی موفق کمک میکند تا تیم خود را راحتتر و موثرتر مدیریت کنند. تیم خود را به یک ارتش جنگی محتوایی با قدرت یادگیری بالا و دامنه عملکرد و تاثیرگذاری بالا تبدیل کنند.
باید توجه کنیم که بازاریابی محتوایی هم همانند اغلب حوزههای دیجیتال، تغییر و تحولات زیادی دارد. به همین دلیل چابکی شرط لازم چنین تخصصها و مشاغلی هست. مکتوب کردن برنامهها و استراتژیها و بهبود و اصلاح آنها براساس خروجیها و بازخوردها، مارا به اندازه کافی برای مدیریت تغییر و افزایش چابکی، مسلح میکند.
استراتژی بازاریابی محتوایی و تقویم محتوا نمونههایی از اسناد بالادستی در مدیریت محتوا هستند. در مورد تمام این مباحث، نیاز هست که بیشتر صحبت کنیم. با من همراه باشید تا بازاریابی محتوایی را به طور کامل تشریح و کالبدشکافی کنیم.