پیش نوشت
تمامی تعاریف و مفاهیمی که در نوشتههای من مطرح میشوند، برداشت شخصی و تجربی من از آن است و هیچ ارزشی برای ارجاع دادن به آن یا استفاده علمی از آن ندارد. که غیر از این بود، این نوشتهها تبدیل به کتاب میشدند. پس آنها را فقط از این دید بنگرید.
استعداد
استعداد را یک توانایی خدادادی یا ژنتیکی مینامم که در ناخودآگاه شما نهادینه شده و چیزی نیست که آن را کسب کنید. فقط باید از وجود آن در خودتان باید خبردار شوید و آن را شکوفا کنید. فرد با استعداد در یک زمینه خاص، در آن زمینه زودتر پلههای ترقی را طی میکند. در آن زمینه خلاقتر است. در آن زمینه راحتتر کار میکند. ترکیب استعداد و علاقه به یک حوزه خاص، میشود کار و تلاش بیوقفه همراه با لذت و البته احساس نکردن گذر زمان در حین انجام کار.
ما با استعدادهای بالقوه متولد میشویم. ممکن است حتی این استعداد، به استعدادهای والدین شما هم ربطی نداشته باشد. محیط هم شاید تاثیر داشته باشد. اما بارها شاهد بودهایم که استعدادهای فوقالعادهای ظهور کردهاند که شرایط زندگی سختی داشتهاند.
مهارت
مهارت، توانایی انجام کاری به صورت حرفهای است که آن را کسب میکنیم. یعنی آگاهانه تصمیم میگیریم که مهارت خاصی کسب کنیم. برای آن وقت میگذاریم. منابع لازم را تهیه میکنیم. و مسیر کسب مهارت را شروع میکنیم. به این ترتیب شاید بیراه نباشد اگر بگوییم هر مهارتی توسط هر فردی قابل دستیابی است. مهم آن است که فرد بخواهد این مهارت را کسب کند.
مثلا من اگر بخواهم و برایش وقت تنظیم کنم، میتوانم نواختن ویولون یا زبان چینی را یاد بگیرم. اما واقعا هیچ نیازی به این دوتا ندارم. این نیاز است که باعث میشود، پیگیر مهارت خاصی باشم. مثلا اکنون به شدت به مهارت نوشتن در زبان انگلیسی نیاز دارم. علاقه هم دارم. به همین دلیل برای آن وقت میگذارم و هر روز یک صفحه از کتاب لاتینی که اخیرا مطالعه کردم را بازنویسی میکنم.
همپوشانی استعداد، مهارت، علاقه و پول
اگر در حوزهای فعالیت کنیم که نیمچه استعدادی در آن داریم. در آن حوزه مهارت کسب کنیم، به آن حوزه علاقه شدیدی داشته باشیم و در آخر آن حوزه در ردیف زمینههای پول ساز باشد، دیگری چیزی جلودار ما نخواهد بود.
البته شاهین کلانتری عزیز در جایی گفته بود که:
آینده در شغلی که انتخاب میکنی نیست، بلکه آینده در خود توست.
نقل به مضمون از شاهین کلانتری
یعنی قرار نیست وقتی فهمیدی یک مهارت یا شغل خاص اکنون درآمد خوبی دارد، به آن حوزه شیفت بدهی. بلکه آینده در خودت است. با هر شغلی که انتخاب کنی، اگر در آن حرفهای باشی به درآمد خواهی رسید. پس اینجا شاید هدف آن پولی که در این راه بدست میآوری نباشد. بلکه حسی باشد که از انجام کار مورد علاقهات بدست میآوری. حسی که بهشت را در این دنیا برایت تداعی میکند.
در آخر
چون روشهای دقیقی برای تعیین استعداد ما وجود ندارد، باید به جستجو ادامه دهیم. شاید نقطه تلاقی علاقه، استعداد و مهارت را در دوران پیری بدست آوردیم. اما بازهم غنیمت است. زیرا اغلب افراد حتی به این موضوع فکر هم نمیکنند چه برسد به اینکه تصمیم به اقدام کنند و نادرتر اینکه به نتیجه هم برسند. به همین دلیل است که هرکس به این نقطه برسد به فرد شاخصی تبدیل میشود.
یعقوب دلیجه
۲۶ آذر۱۳۹۹
