چند هفتهای هست که بر روی مقاله جین لیدکا با عنوان Strategic Thinking: Can it be Taught? تمرکز کردهایم و در حال بیرون کشیدن ریزبینانه تمام آموزههای آن هستیم. لیدکا در مقاله خود مدلی پنج بخشی برای تفکر استراتژیک ارائه داده است. مدلی که در آن تفکر استراتژیک را متشکل از ۵ خرده مهارت میداند:

تاکنون نگرش سیستمی، عزم استراتژیک و فرصت طلبی هوشمندانه را در نوشتارهای جداگانه مورد بررسی قرار دادیم. اکنون در این نوشتار به تفکر استراتژیک بهنگام (یا تفکر بهنگام) خواهیم پرداخت. تفکر استراتژیک بهنگام، ابزار و مهارتی را در اختیار استراتژیست میگذارد تا سیر وقایع و نتایج تصمیمات و اقدامات را در پیوستاری همیشگی از گذشته، حال و آینده در نظر بگیرد.
تفکر بهنگام به پویایی برنامه ریزی استراتژیک کمک میکند
گری همل و پراهالاد، این موضوع را با عبارت “شکاف بین واقعیت موجود و آیندهای که برای رسیدن به آن عزم استراتژیک داریم” توصیف کردهاند. همچنین تفکر استراتژیک بهنگام در مرحله جاری سازی استراتژی، اثر عمیقی بر روی ترجمه استراتژیهای انتخابی به اقدامات و پرتفولیوی پروژهها دارد. زیرا در این مرحله ما به عملیاتی کردن و چک کردن نتایج تصمیمات استراتژیک میپردازیم. پس بهنگام فکر کردن میتواند در اتخاذ اقدامات اصلاحی پس از اجرای ابتدایی استراتژی ما را کمک کند.
تفکر بهنگام استراتژیک با مولفه پنجم تفکر استراتژیک یعنی “فرضیه سازی و آزمون فرضیهها” ارتباط نزدیکی دارد.
همل و پراهالاد در مقاله Strategic Intent خودشان نیز تلویحا به این موضوع اشاره داشتند. اینکه عزم استراتژیک کاملا از محدودیت منابع کنونی مطلع است و اتخاذ استراتژی استاتیک، شاید یک انتخاب اشتباه باشد. پس تفکر استراتژیک ابتدا چشم انداز را انتخاب میکند و با منابع کنونی به راه میافتد. اما در مسیر خودش فرصتهای موجود را پایش میکند (فرصت طلبی هوشمندانه) و در همان لحظه به صورت استراتژیک فکر میکند و تصمیم میگیرد که از فرصت ایجاد شده استفاده کند یا خیر. اینجاست که اهمیت ماهیت پویا برای طراحی استراتژی مشخص میشود.
برنامه ریزی استراتژیک رسمی (سنتی؟) معمولا بر روی تطابق شرایط بیرونی و درونی و در نهایت انتخاب استراتژیهای پیش رو تمرکز و تاکید دارد. یعنی سبکهای برنامه ریزی استراتژیک رسمی، نقاط قوت و ضعف و مقایسه آنها با فرصتها و تهدیدها را یک زمین بازی فرضی در نظر میگیرند تا بنیانی برای انتخابهای استراتژیک و اجرای آنها داشته باشند.
اما تفکر استراتژیک به ویژه صفاتی مانند فرصت طلبی هوشمندانه و یا تفکر و تصمیم گیری استراتژیک بهنگام (موضوع این نوشتار)، ثبات و صرفا تمرکز بر یک هدف استراتژیک را برنمیتابند. این موضوع یادآور دیدگاه هنری مینتزبرگ در مورد تفکر استراتژیک است. اینکه متفکر استراتژیک تفکر جانبی هم دارد.
تفکر استراتژیک بهنگام از نظر جین لیدکا ۳ مولفه دارد
جین لیدکا در مقاله خود به نقل از Neustadt تفکر بهنگام (تفکر استراتژیک و تصمیم گیری بهنگام) را دارای ۳ مولفه اصلی میداند.
اول: اینکه آینده جایی است که اتفاق نیفتاده است. اما گذشته جایی است که از حالت انتزاعی درآمده و نتایج تصمیمات و حقایق مربوط به آن قابل استناد است.
انگار نویسنده مقاله به این اشاره دارد که آینده را باید ساخت و پس از درس گرفتن از نتایج و بازخوردهای گذشته، باید از اتفاقات گذشته عبور کرد.
دوم: آگاهی به اینکه برای ساختن آینده، آن چیزی که در حال حاضر (زمان حال) اهمیت و اولویت دارد، مجزا از اولویتهایی است که در گذشته وجود داشت.
در مولفه دوم هم نویسنده به این موضوع تاکید میکند که برای ساختن آینده به اتفاقات گذشته وابسته نیستیم. بلکه انگار مسیر اتفاقات و تصمیمات گذشته اگر با همان سبک ادامه پیدا کند، صرفا به دستاوردها و نتایجی خواهیم رسید که در گذشته هم رسیده بودیم.
سوم: قیاس (آنالوژی) پیوسته بین زمان حال، آینده و گذشته جهت پیگیری نتایج تصمیمات و اقدامات و کنترل نتایج تصمیمات زمان حال و اصلاح مسیر در صورت لزوم در راستای حرکت به سمت اهداف آینده یا چشم انداز استراتژیک.
نویسنده در مولفه سوم به سیال بودن تفکر استراتژیک در بین سه زمان گذشته، حال و آینده تاکید دارد. اینکه استراتژیست همواره در حال سفر به آینده و گذشته و مقایسه آنها با زمان حال باشد تا به طور مستمر بتواند جریان تغییر بیوقفه در راستای اهداف استراتژیک را مدیریت کند و در هر لحظه مطمئن شود که تمامی اقدامات عملیاتی و تصمیمات در راستای چشم انداز استراتژیک هستند.
پس نتیجه میگیریم که تفکر استراتژیک به هنگام، حافظه سازمان و زمینه تاریخی آنها را در راستای ساختن آینده آن (چشم انداز استراتژیک سازمان) به کار میگیرد. پس به هنگام فکر کردن و اتخاذ تصمیمات استراتژیک نیازمند مهارت آنالوژی و قیاس برای یافتن الگوهای اتفاقات، تصمیمات و نتایج در سه زمان گذشته، حال و آینده است.
تحلیل اتفاقات در پیوستار گذشته، حال، آینده با استفاده از آنالوژی
تحلیل گذشته نسبت به زمان حال را میتوان “درس گرفتن از تاریخ” برای جلوگیری از تکرار اشتباهات یا همان ایجاد سازوکاری برای “تقویت حافظه سازمان” نامید.
تحلیل آینده نسبت به گذشته را هم میتوان به مهارت “تحلیلگری مبتنی بر سناریو نویسی” نسبت داد.
در نهایت محصولات خروجی “حافظه سازمان” و “سناریوهای آینده” را میتوان با مهارت آنالوژی سنجید و مهارت تفکر استراتژیک بهنگام را تقویت کرد.
این نوسان بیوقفه بین حال، گذشته و آینده هیچ نشان و اندیسی از سرگشتگی و حیرانی نیست بلکه در فرآیندهای استراتژی، به ویژه جاری سازی استراتژی که با مباحث مدیریت تغییر سروکار دارد، عصای دست استراتژیست کسب و کار خواهد بود.

جین لیدکا در مقاله خود به نقل از چارلز هندی واژه Rudderlessness را در نقطه مقابل کاوش آگاهانه حال، گذشته و آینده با استفاده از آنالوژی در نظر میگیرد. اگر بتوانیم این واژه را نزدیک به مفهوم حیرانی در نظر بگیریم، هندی میگوید عامل ایجاد سرگشتگی و حیرانی، عدم اتصال این سه زمان است. در چنین شرایطی است که مدیران سازمان، کنترل خودشان بر روی شرایط را از دست میدهند و دیگر سرنوشتشان دست خودشان نیست.
مهمترین سوالی که تفکر استراتژیک بهنگام باید به آن پاسخ دهد
به گفته جین لیدکا، در زمینه تفکر استراتژیک بهنگام، مهم ترین سوال “آیندهای که میخواهیم چگونه است؟“نیست!
بلکه این سوال است:
با در نظر داشتن چشم انداز آیندهای که میخواهیم به آن برسیم، از زمان گذشته، چه مواردی را حفظ چه مواردی را حذف کنیم و در نهایت چه چیزهایی را در زمان حال ایجاد کنیم و بسازیم تا به چشم انداز برسیم؟”
برای مطالعه بیشتر
سری مطالب #تفکر استراتژیک در کایزون
ضلع اول تفکر استراتژیک از دیدگاه جین لیدکا: نگرش سیستمی یا تفکر سیستمی
جین لیدکا، عزم استراتژیک یا نیت استراتژیک را یکی از مولفههای تفکر استراتژیک میپندارد
فرصت طلبی هوشمندانه یکی از اضلاع مدل تفکر استراتژیک جین لیدکا
[…] فاصله وضع کنونی کسب و کار با اهداف کلان و چشم انداز استراتژیک، با اقدامات و تصمیمات استراتژیک، امکان پذیر است. استراتژیست با استفاده از ابزار تفکر استراتژیک به همراه مدیران کسب و کار، همواره در حال اتخاذ تصمیمات مختلف و ریز و درشت است تا بتواند کسب و کار را به سمت اهدافش رهنمون شود. تصمیمات و اقدامات و پروژههایی که معمولا قبل از شروع تحول استراتژیک شرکت، قابل پیش بینی هستند اما بخش قابل توجهی از این تصمیمات هم به صورت غیر مترقبه در مسیر رسیدن به هدف پدیدار میشوند. […]
[…] فرضیه سازی و آزمون فرضیه و در نهایت دارای ویژگی تفکر و اقدام بهنگام […]